ديروز در جريان بررسي كليات لايحه بودجه در صحن علني مجلس، وقتي محمد قسيم عثماني به عنوان آخرين مخالف رد شدن اين لايحه در نوبت بعد از ظهر پشت تريبون قرار گرفت، مقدمه سخنانش باعث ايجاد تنش در صحن علني بهارستان شد.
عثماني سخنان خود را با شعري تكميل كرد كه حكايت از سفرههاي خالي مردم داشت. همزمان با سخنان اين نماينده بوكان، مهدي كوچكزاده با فريادهاي بيامان، همه نگاهها را متوجه خود كرد. اگرچه عثماني پس از اين مزاح، سخنان خود درباره بودجه را مطرح كرد، اما خشم كوچكزاده و حسينيان و دوستان هميشگي اين دو در مجلس يعني رسايي و كريمي قدوسي همچنان ادامه داشت.
آنها با حضور در جايگاه هيات رييسه اعتراض خود به سخنان عثماني را پيگيري ميكردند. پس از پايان سخنان عثماني، روحالله حسينيان كه هنوز از مثال عثماني درباره رد صلاحيت مشايي خشمگين بود، با فرياد «بيغيرتها» نمايندگان مجلس را مخاطب قرار داد.
محمدقسيم عثماني، نماينده بوكان، در گفتوگو با «اعتماد»، توضيحاتي درباره درگيري روز گذشته در صحن علني بهارستان بيان كرد.
در خبرها آمده بود كه ديروز در مجلس وقتي شما در حال قرائت نطق خود درباره بودجه بوديد آقايان كوچكزاده و حسينيان اعتراض ميكنند و اين مساله به درگيري ميانجامد.
نه درگيري نبود. من داشتم نظر خودم را ميگفتم كه آقاي حسينيان و آقاي كوچكزاده اعتراض داشتند و در حين صحبتهاي من و بعد از آن داد و بيداد كردند.
بحث شما درباره مشكلات اقتصادي بود؟
بحث اصلي من مساله برگزاري همايش دولت در ورزشگاه آزادي بود. چون قبل از من آقاي جعفرزاده گفته بودند كه هزينه اين همايش قرار است از بودجه تامين شود. ايشان فرمودند كه اگر بودجه را اينطور كه هست مينويسيد از درون آن ميتينگهاي انتخاباتي صدهزار نفري بيرون ميآيد. بعد كه من صحبتم را آغاز كردم خطاب به آقاي جعفرزاده گفتم اينطور نيست. من به ايشان عرض كردم اين پولهايي كه صرف ميتينگهاي انتخاباتي ميشود از بودجه نيست بلكه از محل حقوق بازنشستگان تامين ميشود. اين پولها از هزينهييكه بايد به دارو اختصاص بگيرد كه نميگيرد تامين ميشود.
وقتي من اين صحبتها را بيان كردم آقاي كوچكزاده خيلي برافروخته شدند. بعد هم من يك شعري خواندم كه نسبت به آن حساسيت بيشتري نشان دادند و گفتند وضعيت كشور آنطور نيست كه تو در اين شعر ميگويي و... اما خب همه ميدانيم كه در شعر مبالغه، طنز و... است. ضمن اينكه من نگفتم اين شعر وضع عمومي كشور ما است.
وقتي من هنوز صحبتم تمام نشده بود، آقاي كوچكزاده با سر و صدا كردن اجازه نميداد كه من به سخنانم ادامه دهم. بعد هم من گفتم هر وقت كه شما خودت ميخواهي مسالهيي را بگويي به فرمايشات رهبري مبني بر گوش دادن به سخن يكديگر استناد ميكنيد و ميگوييد كه دو دو و داد و بيداد نكنيد، اما هر زمان كه شخصي اينجا برخلاف ميل شما چيزي ميگويد، خودتان به سر و صدا و هياهو ميپردازيد.
بعد ايشان چه جوابي دادند؟
بعد آقاي كوچكزاده ساكت شدند و من گفتم حالا براي اينكه ذايقه آقاي كوچكزاده عوض شود لطيفهيي ميگويم. عرض كردم يكي از دوستان به من گفت شنيدهام كه ميخواهي كانديدا شوي. من هم گفتم درست است. او به من گفت يكي از شرايط كانديدا شدن اين است كه بايد شيعه 12 امامي باشي. من هم جواب دادم اگر شرايطي پيش آيد كه آقاي اسفنديار رحيممشايي رجل مذهبي محسوب شود، هم سخني را به طنز گفتم.
حالا واقعا شما قصد كانديداتوري داريد؟
نه اصلا. ما را چه به كانديداتوري. هدف من اين بود كه از اين طريق هزينه رد صلاحيت آقاي مشايي كه در اين حد دارد براي او تبليغات ميكند را براي نظام پايين بياورم. راه كاهش هزينه رد صلاحيت آقاي مشايي اين است كه ما سپر بلاي نظام شويم كه فردا نظير آن فتنهيي كه در سال 88 بر اثر يك سري خودخواهيها و منيتها به وجود آمد را به خاطر رد صلاحيت آقاي مشايي شاهد نباشيم. حالا اگر من براي اين مساله هزينه بدهم ايرادي ندارد اما بايد كاري كنيم كه نظام هزينه ندهد.