روزنامه قانون نوشت:
خاتمي، هاشمي و مشايي؛ سياسيوني هستند كه گفته مي‌شود كانديداتوري ايشان مي‌تواند به تحقق حماسه سياسي منجر شود. جريانات سياسي حامي‌اين چهره‌ها، فرمايشات‌مقام رهبري را مبني بر لزوم حضور تمامي‌جريانات سياسي معتقد به نظام در انتخابات به معناي چراغ سبز براي حضور اين چهره‌ها ترجمه كرده‌اند. آمدن و نيامدن اين چهره‌ها يك بحث است و صلاحيت گرفتن و نگرفتن‌شان يك بحث ديگر.
هاشمي‌و خاتمي‌چشم اميد اصلاح طلبانند و مشايي را همه كاره دولت نهم و دهم مي‌دانند. اما هر سه در يك نكته با هم مشتركنند؛ حضورشان مشاركت مردمي را افزايش مي‌دهد.
هر دو طيف -هرچند جريان اصلاح طلبي سازمان يافته تر و با برنامه تر است - با تجارب چند دوره اي پايگاه اجتماعي و سياسي قابل تاملي براي خود فراهم كرده‌اند اما معلوم نيست كه حتي اگر به خواسته هوادارانشان رضايت بدهند و پا در كارزار بگذارند، بتوانند از فيلتر شوراي نگهبان عبور كنند البته به استثناي‌هاشمي‌رفسنجاني كه مشكل تاييد صلاحيت ندارد، البته خاتمي‌و مشايي هم جرم به اثبات رسيده اي در دادگاه‌هاي قانوني ندارند اما بارها برخي از اعضاي شوراي نگهبان شمشير را از رو برايشان بسته‌اند.
اما سوال اينجاست كه چرا در جبهه اصولگرايان كه فرش قرمز براي حضورشان در هر ميداني، هميشه ايام باز بوده و هيچ گاه هم از گفتمان انقلاب دور نشده‌اند، قدرت و كاريزمايي براي كشاندن مردم به پاي صندوق‌هاي راي وجود ندارد؟ اصلا آيا بدون حضور خاتمي، هاشمي‌و مشايي حماسه سياسي محقق نمي‌شود؟آيا صف عريض و طويل كانديداهايي كه تا به امروز براي حضور در انتخابات اعلام آمادگي كرده‌اند،ظرفيتي براي خلق حماسه سياسي و افزايش مشاركت مردمي‌ندارند؟
براي گرفتن پاسخ با عماد افروغ سياستمدار اصولگرا به گفت و گو نشسته ایم.
عماد افروغ، از جامعه‌شناسان سرشناس جريان اصولگرا، البته تحقق حماسه سياسي و مشاركت حداكثري را وابسته به حضورخاتمي، هاشمي و مشايي نمي‌داند و معتقد است كه انتخابات قائل به شخص نيست.
او شخص محوري را ترجماني از ديكتاتوري خواند و گفت: "در دموكراسي شخص ملاك نيست، در اسلام هم شخص ملاك نبوده و تاريخ اسلام اين را نشان مي‌دهد."
وي اضافه كرد: "انقلاب اسلامي‌آمد كه جاي شاهنشاهي را بگيرد. قبلا هويت با شاه تعريف مي‌شد اما با انقلاب اسلامي‌قرار شد هويت با اصول اسلامي‌تعريف شود."
افروغ يكي از مشكلات اساسي را شخصي نگاه كردن به اين مقوله و ديد جرياني نداشتن دانست و افزود: "شخصي نگاه كردن چه با مارك و نقاب شاهنشاهي و استبدادي و حتي ديني و چه با مارك دموكراسي مردود است."
افروغ در ادامه كانديدا شدن را حق هركسي كه ملتزم به گفتمان انقلاب و قانون اساسي است، دانست و اضافه كرد: "چون جامعه ما قطبي نيست، اگر حضور حداكثري را مي‌خواهيم بايد اجازه ورود كانديداهاي متكثر داده شود. ما صفر و يك سياسي و اقتصادي نيستيم. ما جامعه طيفي هستيم و در اين جامعه جريانات سياسي متنوعي وجود دارد. تمام اقشار بايد به‌راحتي بتوانند كانديداي خود را عرضه كنند و ناظران هم با سعه صدر هم با آنها برخورد شود تا شاهد حضور حداكثري مردم باشيم"
نماینده سابق مجلس شورای اسلامي‌با بیان اين‌كه جامعه مدنی غرب برخلاف اذهان عمومي‌یک جامعه قطبی است، تصریح کرد: عده‌ای متاسفانه در داخل متوجه این معنای ظریف نمی‌شوند و می‌خواهند یک قطب اقتصادی و یک قطب سیاسی درست کنند، در صورتی که جامعه ما طیفی است و از این وجه طیفی باید کمال استفاده را برد.
او همچنين گفت؛ حماسه نیازمند حضور سلایق مختلف در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامي‌و قانون اساسی در میدان است. اگر نسبتی بین خلق حماسه و مشارکت حداکثری وجود دارد، این مشارکت بدون تکثر و با توجه به واقعیت کیفی جامعه، محقق نخواهد شد.
اين فعال سياسي اصولگرا گفت كه نبايد نگاه ابزاری و تکلیف‌گرا به مردم داشت و این نگاه را باید اصلاح كرد.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اين‌كه در انتخابات باید برنامه‌ها با یکدیگر رقابت کنند نه اشخاص، اظهار كرد: ما باید امروز نبرد برنامه‌ها را داشته باشیم یعنی افراد برنامه‌هایشان با یکدیگر رقابت کنند و وظیفه نخبگان است که حساسیت‌ها را در این خصوص تحریک کنند و افرادی را وارد عرصه انتخابات کنند که برنامه مورد قبولی داشته باشند.
افروغ در ادامه درخصوص نامگذاری امسال ار سوي مقام معظم رهبري با عنوان حماسه سياسي و اقتصادي گفت: "مقام معظم رهبری با شناختی که از لایه‌های زیرین ایرانیان به‌ویژه پس از انقلاب اسلامي‌دارند، توقع خلق یک حماسه دیگری علاوه بر گذشته را مطرح ساخته‌اند. اشاره شد که برای عملی شدن این امر، اهرم‌هایی مورد نیاز است. نمی‌توان از وجه عقلانی و اهرم‌های مورد نیاز خلق حماسه غافل شد و برخی تصور کنند با توجه به خواست ایشان، می‌توانند به سراغ فرآیندهای احساسی و هژمونیک بروند و صرفا با نگاه تکلیف‌گرایانه محض و بدون توجه به نیازهای واقعی به دنبال خلق مشارکت مردمي‌باشند. به طور طبیعی آنچه مدنظر رهبری بوده است، ایجاد بستر لازم برای مشارکت در همه حوزه‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. همه در سطوح تصمیم‌گیری، اجرا و نظارت باید به این امر توجه لازم را مبذول دارند. حماسه نیازمند حضور سلایق مختلف در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامي‌و قانون اساسی در میدان است."
خواهش میکنم با یک روانشناس مستقل (بدور از گرایشهای سیاسی ) در خصوص عوامل و ریشه های روحی و روانی گرایش افراد به پدیده اصول گرایی مصاحبه ای شفاف انجام دهید تا مشخص شود که خواستگاه روانی اصول گرایی از" زندگی "است یا از "مرگ "
و اینکه کسی که اصول گرایی را در مسیر زندگی خویش قرار می دهد واقعاگ دنبال صلح آبادانی و سازندگی و رشد همه ابعاد وجودی بشریت و مردم جامعه اش است واین چیزها اورا به اوج لذت و آرامش درون می رساند ویا تخریب نابودی جنگ و........
اگر نتایج گفت وگویتان مثبت بود ما هم اصول گرا می شویم