فرارو-دکتر شعبان شهیدی مودب*؛ دو روز پیش تیم مذاکره کننده هستهای پس از سه روز مذاکره نفسگیر به تهران بازگشت تا با آمادگی بیشتری برای ادامه مذاکرات در 29 آبان ماه به ژنو باز گردد.
آنچه در گفتوگوهای دکتر ظریف و هیات همراه او با شش قدرت بزرگ جهانی حاصل شد برداشتن گام مهم دیگری در حرکت به سوی توافقات کلی بود که در آینده و پس از انجام گفتوگوهای متعدد دیگر حاصل خواهد شد. ساده انگارانه خواهد بود اگر گمان کنیم طرفهای مذاکره در مدت کوتاهی به توافق خواهند رسید؛ لیکن ارزیابی تحلیلگران از آنچه پشت درهای بسته بین وزیرخارجه ما و طرفهای غربی و شرقی وی رخ داد، این است که طرف ایرانی با کفایت دیپلماتیک و با اراده و تصمیم در مسیر دفاع از منافع ملی کشور خود گام برداشته است. همانگونه که طرفهای مقابل نیز مصمم بوده است تا علی رغم تضاد منافعی که دارند، از هیأت ایرانی تضمینهای لازم را کسب نمایند.
نگاهی به گفتوگوهای مشابه که طی چند دهه اخیر در عرصه بینالمللی رخ داده نشان میدهد که به جای شتاب در به نتیجه رساندن مذاکرات، میبایست همه جانبهنگری کرد و از پیش فرضهای بدون منطق و بدون دلیل خودداری نمود. برای مثال، هم نباید تصور کرد که طرف های غربی و شرقی گفت و گوها، در تمامی زمینهها اشتراک منافع دارند و هم نباید پنداشت که آن ها در گفت و گو با نمایندگان جمهوری اسلامی ایران از منافع خود چشم پوشی خواهند نمود. البته این نکته نیز حائز اهمیت است که اگر به روانشناسی مذاکرات با لحاظ شرایط متغیر بینالمللی توجه داشته باشیم، مذاکره کننده ایرانی خواهد توانست با مذاکرات جداگانه و چند جانبه، امتیازات لازم را کسب نماید.
نشستن پشت میز مذاکره به مثابه حضور در میدان جنگ است و هر قدر در این عرصه هیات مذاکره کننده از داخل کشور خود بیشتر حمایت شود، صلابت او در مذاکرات، جدی تر تلقی می گردد. با این لحاظ، مهم است که وزیر خارجه ما چندین بار هشدار داده است که در زمان گفتوگوها جبهه داخلی نباید به گونهای گفتار یا رفتار کند که تیم مذاکره کننده را در مقابل حریفهای قدر خود دچار ضعف نماید. پشتیبانیهای مسئولان بلند پایه نظام جمهوری اسلامی ایران از تیم مذاکره کننده، تقویت وزیر امورخارجه و تیم مذاکره او را باعث خواهد گردید.
پس از این مقدمه لازم است چند نکته را متذکر شویم:
1- با پرهیز از شتابزدگی و با توسل به عقلانیت و با لحاظ واقعیتها در نظام در حال تغییر بینالمللی و با به کارگیری دیپلماتهای باسابقه و متبحر، نه تنها هیات ایرانی توانسته است طی دو دور مذاکرات ژنو احترام جهانی را برانگیزد بلکه صراحت، صداقت و صلابت وزیر خارجه و تیم او به طرفهای مذاکره نشان داده است که هرچند شیوه مذاکرات در مقایسه با گذشته تغییر کرده اما دفاع از منافع ملی در اولویت باقی مانده است.
2- گرچه طرف ایرانی با شش قدرت جهانی پشت میز مذاکره قرار می گیرند، نباید فراموش کرد که هر کدام از این قدرت ها که همگی دارای منافع جهانی می باشند، نیروها و قدرتهای دیگری را نیز نمایندگی میکنند. عقل سلیم حکم میکند که دستگاه دیپلماسی ما همزمان با حضور هیات بلند پایه خود در ژنو میبایست هیاتها و یا فرستادگانی را عازم نقاط مختلف جهان کند تا به کشورهایی که شش قدرت مذاکره کننده در پشت صحنه داعیه دفاع از منافع آنها و رفع نگرانیهایشان را دارند بفهمانند که حل معضل هستهای به ضرر یا زیان آنها تمام نخواهد شد. البته حساب رژیم صهیونیستی از این قاعده جداست.
این واقعیت وجود دارد که امروزه به رغم مشکلات داخلی ایران اسلامی، کشور ما در موقعیتی قرار دارد که دیگران، به ویژه در منطقه باید تهران را در ایجاد و ادامه ثبات، جدی تلقی کنند و اشاره روز گذشته رییس جمهور روحانی در مجلس شورای اسلامی گویای این واقعیت است که بدون ایران ثبات وجود نخواهد داشت یا هزینههای برقراری ثبات بسیار گزاف خواهد بود.
3- بنا به تجارب گذشته ممکن است تحریکات یا اقدامات خرابکارانه، یا حتی ترورهایی در داخل کشور صورت گیرد تا انسجام داخلی و پشتیبانی از تیم مذاکره کننده را سست کند. عدم همصدایی با قدرت یا جریانهایی که دست به چنین اقداماتی میزنند نشانگر هشیاری ملی خواهد بود.
4- هر چند بنا به هشدار رهبری در این دوره از مذاکرات، هدف، حل معضل غنی سازی و حفظ دستاوردهای هستهای است با این حال مذاکرات طولانی بین وزیران امور خارجه ایالات متحده و ایران را باید به فال نیک گرفت زیرا رفع سوءتفاهمات بین واشنگتن و تهران نه تنها حصول توافق در زمینه مذاکرات هستهای را سهلتر میکند بلکه با توجه به منافع مشترک دو کشور در منطقه، هرگونه نزدیکی بین ایران و آمریکا به تشنج زدایی کمک خواهد کرد.
5- موضع متفاوت وزیر خارجه فرانسه در مذاکرات ژنو را باید با توجه به سنت و سابقه روابط این کشور با رژیم صهیونیستی و شماری از کشورهای ثروتمند عرب در نظر گرفت. فرانسه پس از استقلال الجزایر با توجه به انزوایی که در جهان عرب بدان دچار شده بود به طرف ایران روی آورد و سفر سال 1963 (1342 شمسی) ژنرال دوگل به ایران که اولین سفر وی به خاورمیانه پس از استقرار در کاخ الیزه بود، در این راستا تعبیر شد. اما نزدیکی پاریس با بغداد، قطر، ریاض و امارات متحده عربی به گونهای شد که باعث نگرانی شاه ایران گردید تا جایی که وی بارها در دیدار با مقامات فرانسوی از این نزدیکیها گلایه کرد و به صراحت گفت:«چه شده است که فرانسه دلسوز کشورهای عرب شده است.»
در حال حاضر نیز سرمایهگذاری قطر در فرانسه از حد متعارف گذشته و حتی باعث ابراز نگرانی بعضی احزاب فرانسوی شده است و حضور فرانسوا اولاند در قطر در شبی که فردای آن، امیر قطر از قدرت کناره گرفت، به حصول اطمینان از ادامه این سرمایه گذاریها تعبیر شد.
6- در خصوص روابط پاریس- تلاویو نیز نباید از نظر دور داشت که پیش از جنگ شش روزه در 1967 که ژنرال دوگل به دلایلی خاص با آن مخالفت ورزید و متعاقب آن اسرائیل را تحریم تسلیحاتی کرد، کشور فرانسه از بدو تاسیس رژیم صهیونیستی، در تربیت و تجهیز نیروهای مسلح اسرائیل نقش تعیین کننده داشت و متعاقبا در دست یابی تلاویو به دانش هستهای و ساخت رآکتور آب سنگین دیمونا(Dimona) و اهدای تجهیزات جداسازی پلوتونیوم از سوختهای مصرف شده این رآکتور، دست و دلبازی تمام عیار به خرج داد و در امضای پروتکل سور(severs) در اکتبر سال 1956 که براساس آن پاریس- تلاویو و لندن مشترکا به کشور مصر حمله کردند، رژیم صهیونیستی به تشویق پاریس وارد این معرکه شد. و نهایتا نباید از نظر دور داشت که نقش یهودیان قدرتمند فرانسه، بدون اغراق، کمتر از لابی مقتدر یهودیان آمریکا نمیباشد و البته اینها نکاتی نیست که فرانسویان بدان معترف نباشند یا آن را پنهان کنند. مضافا که سوسیالیست ها به صورت سنتی در مقایسه با دیگر احزاب فرانسه، به تلاویو نزدیکترند.
7- فرانسه به عنوان یک قدرت بزرگ اروپایی در بسیاری از زمینهها سیاست و منافعی جدا از ایالات متحده آمریکا دارد. لااقل در نیم قرن گذشته، فرانسه در موارد متعدد هم جهت با سیاستهای آمریکا حرکت نکرده است. در درگیریهای بین صربها، کرواتها و مسلمانها، سیاست پاریس با واشنگتن متفاوت بود و در بحران کنونی سوریه نیز کاخ الیزه ساز دیگری متفاوت با ساز کاخ سفید کوک میکند.
بنابراین نباید مواضع وزیر خارجه فرانسه در ژنو را یک اقدام غیرمترقبه پنداشت ضمن اینکه به دفعات فرانسه از سوی آمریکا نادیده انگاشته شده و به قول یکی از دیپلماتهای قدیمی فرانسه، «پاریس در خانواده آنگلوساکسون یعنی آمریکا، انگلیس، استرالیا و زلاندنو، نامحرم تلقی میشود.»
البته مواضع آقای رولان فابیوس (وزیر خارجه فرانسه) در قبال ایران مورد انتقاد شمار زیادی از دیپلمات ها و صاحبان صنایع فرانسه قرار گرفت و با این که به قول یکی از تحلیلگران ایرانی مقیم پاریس، دولت سوسیالیست فرانسه هنوز دکترین روشن سیاست خارجی خود در قبال ایران را تعریف نکرده است و این واقعیت وجود دارد که فرانسه نگران نزدیکی تهران واشنگتن میباشد. از مدتها پیش صاحبان صنایع و شرکتهای بزرگ فرانسوی به دولت سوسیالیست فرانسه هشدار دادند که در قبال ایران، واقع بینانهتر قدم بردارد.
کوتاه سخن اینکه به غیر از فشارهای صهیونیست ها و شیوخ ثروتمند عرب، فرانسه سعی دارد وانمود کند که به رغم دوستی خود با آمریکا و دین تاریخی که به این کشور به خاطر نجات فرانسه از چنگال نازیها دارد، در عرصه بینالمللی از سیاست مستقلتری پیروی میکند. روی دیگر این سخن آن است که ما در نگاه به غرب نباید آن را یکپارچه بپنداریم و همواره باید دقت کنیم که کشورهای بزرگ غرب و شرق لزوما در تمام موارد دارای منافع مشترک نبوده و در مواردی حتی دارای تضاد منافعاند.
* تحلیلگر مسائل بین المللی، سفیر پیشین ایران در اندونزی و معاون اسبق امور مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی