bato-adv
کد خبر: ۱۷۸۱۷۰
گزارش تكان دهنده خبرنگار نشريه استار از كمپ آوارگان مسلمان روهينگا

نسل‌کشی پنهان در میانمار

تاریخ انتشار: ۱۱:۰۲ - ۰۹ بهمن ۱۳۹۲
«ما نو» ۵۲ ساله و خانواده‌اش پس از آن‌که گروهی از بوداییان «آراکان» به دهکده‌شان هجوم آوردند، ناچار شدند تا به قایق ماهیگیری‌شان پناه ببرند. 

«ما نو» که یکی از مسلمانان قوم «روهینگیا» است، می‌گوید: «روز قبل، به ما اطلاعیه‌ها و جزواتی دادند درباره این‌که باید دهکده را ترک کنیم. ما ده‌ها‌ سال است که در کنار یکدیگر زندگی می‌کنیم و هرگز حتی تصور نمی‌کردیم که چنین چیزی اتفاق بیفتد».

آنها به‌وضوح تمامی وقایع و خشونت‌ها را از قایق‌شان شاهد بودند.  آوارگان مورد حمله قرار می‌گرفتند و خانه‌ها با کمک پلیس محلی غارت ‌می‌شد. سپس بارانی از کوکتل مولوتف دهکده را به آتش کشید. به گفته «ما نو» بیش از۸۰۰ خانه ویران شد و ۳ تن از اهالی روستا نیز سر بریده شدند. 

او فهرستی از اسامی افرادی که در میان مهاجمان شناسایی کرد را نام برد. بیشتر آنها گرچه غریبه اما از بین بوداییان بودند. تا جایی‌که «ما نو» می‌داند هیچ‌کس در این رابطه دستگیر نشد. 

«ما همه‌ چیزمان را از دست دادیم، لوازم ماهیگیری، لباس‌ها و حتی مدارک شناسایی‌مان را و بعد آنها گفتند خود ما خانه‌هایمان را به آتش کشیدیم!»

«ما نو» از ماه جولای در اردوگاه شلوغ آوارگان داخلی «باودوبا» زندگی می‌کند. او همراه با خانواده‌‌ ۷ نفره‌اش در اتاقی ۴ متری در یکی از سوله‌هایی که توسط دولت ساخته شده زندگی می‌کند.  در نزدیکی این سوله، چادر‌ها و آلونک‌های موقتی مستقراند که در خطر سیلاب‌ها و گل‌و‌لای خلیج بنگال قرار دارند. 

«نمی‌دانم که چه مدت باید در این‌جا زندگی کنیم. این‌جا مکان مناسبی برای زندگی نیست. اگر دولت به ما اجازه دهد، می‌خواهم به کشور دیگری بروم. هر کشور مسلمانی».

این اردوگاه که در بالای شالیزار بنا شده‌است، مانند بسیاری از اردوگاه‌های دیگر این منطقه، شدیدا در معرض خطر سیلاب‌ها و باران‌های موسمی این ماه قرار دارد. این سیلاب‌ها تا ماه‌اکتبر ادامه‌ خواهد داشت. اگر ساکنان این اردوگاه‌ها از این سیلاب‌ها جان سالم به در ببرند باید با عواقب آن همانند بیماری‌های ناشی از آب‌های آلوده و مالاریا دست‌و‌پنجه نرم کنند. این منطقه بالاترین آمار مرگ‌ومیر مالاریا در آسیا را دارد. 

با این حال اوضاع از این هم وخیم‌تر است، هفته پیش توفانی در مرز بنگلادش و میانمار و دقیقا در ‌محل این اردوگاه‌ها به وقوع پیوست. مسیر رفت‌وآمد آوارگان مسلمان در این اردوگاه تا امروز مسدود است‌ و اقدامات دولت برای مهار آسیب‌های این توفان با بی‌اعتمادی گسترده‌ای مواجه شده ‌است. 

روز هاي بيم و اميد
پسر و داماد «ما نو»، در روزهای گذشته ‌سال‌جاری و در اوج نا‌امیدی و به امید یک زندگی بهتر در مالزی به‌طور جداگانه و در قایق‌هایی رهسپار دریا شدند. گویا اعتمادشان به‌ باد و امواج خروشان دریا و قاچاقچیان انسان بیش از مقامات دولت میانمار است. 

«ما نو» می‌گوید: «من نمی‌خواهم با اهالی آراکان زندگی کنم. اگر آنها بخواهند دوباره به ما حمله کنند، این‌بار حتی من هم با آنها مبارزه خواهم کرد».

در ژوئن و اکتبر ۲۰۱۲، خشونتی جمعی در استان «راخین» در غرب میانمار میان مسلمانان روهینگیا و بوداییان آراکان در گرفت. 

آراکانی‌ها که همچنین با نام راخین نیز شناخته می‌شوند، جمعیتی ۳ میلیونی از نوادگان پادشاهی بودایی را تشکیل می‌دهند که از ۱۷۸۵ تا عصر حاضر که به میانمار پیوستند و در این منطقه پیشرفت کرده‌اند. آوارگان روهینگیا که جمعیتی یک‌میلیونی را تشکیل می‌دهند، مدعی‌اند که برای قرن‌ها جزیی از این منطقه بودند. مردم آراکان، همچون مقامات میانمار، مردم روهینگیا را مهاجرانی غیرقانونی از بنگلادش می‌دانند. 

با پشت‌سر گذاشتن سیتوه، فروشگاه‌ها، خانه‌ها، بولوارهای پردرخت و یک پاگودای طلایی را نیز پشت سر می‌گذاریم. این پاگودا در ‌سال ۱۹۹۷ به‌دستور ژنرال‌تان شوه، آخرین دیکتاتور این کشور، ساخته شده است. خفاش‌های بزرگی که به میوه‌های بزرگ سیاه‌رنگی می‌مانند، تقریبا از تمام درختان آویزان شده‌اند. بالای بسیاری از ساختمان‌ها پرچم قرمز، سفید و آبی راخین به اهتزاز در آمده است. 
 
در حومه این شهر اسکله بزرگی با پول‌های هند ساخته می‌شود.  در قسمت‌های جنوبی‌تر هم یک خط لوله نفت به‌چین در دست ساخت است. میانمار اکنون برای تجارت آزاد است اما بسیاری از آراکانی‌ها می‌گویند دولت مرکزی سرزمین‌شان را استثمار می‌کند.  راخین با این‌که منابع طبیعی فراوانی دارد، اما دومین منطقه فقیر در کشور میانمار است. 

در حومه سیتوه، خشونت‌های اخیر ملموس‌تر است. تمام محله‌هایی که پشت سر می‌گذاریم چه محله‌های مسلمان‌نشین و چه محله‌های بودایی‌نشین ویران شده‌اند. پلیس‌ها از معدود مسجدهای نجات‌یافته از درگیری، نگهبانی می‌کنند. منطقه رفته‌رفته ظاهر مناطق متروکه را به خود می‌گیرد. باقیمانده‌های ساختمان یک مدرسه و علف‌های هرزی که قد کشیده‌اند دیده می‌شود و تنها چند‌نفر این‌جا و آن‌جا به‌چشم می‌خورند. حلقه‌های سیم‌خاردار تا دوردست کشیده شده و جاده را از زمین‌های اطراف جدا می‌کند. 

به یک ایست  و بازرسی می‌رسیم و می‌ایستیم. دسته‌ای سرباز روی صندلی‌های پلاستیکی نشسته‌اند. عده‌ای تفنگ‌های جدید و عده‌ای دیگر تفنگ‌هایی شبیه به‌ کاربین‌های جنگ‌جهانی‌دوم دارند. نگاهی به من می‌اندازند و من فکر می‌کنم توی دردسر افتاده‌ایم. راننده‌ام به زبان آراکانی با آنها مشغول صحبت می‌شود.  روز قبل، زمان بازدید از دفتر یک سازمان حقوق بشری، از این‌که یکی از امدادگران خارجی از من خواست تا وضع اردوگاه را شرح بدهم، شگفت‌زده شدم. او گفت: «نمی‌توانیم هر جا که می‌خواهیم برویم. در ایست‌های بازرسی، با دیدن پلاک‌های سفیدمان، جلوی ما را می‌گیرند.» همه خودرو‌های متعلق به سازمان‌های بین‌المللی باید با این پلاک‌های سفید رفت‌وآمد کنند. به گفته آن امدادگر، بازدید از اردوگاه باید با اجازه و سرپرستی مقامات باشد.

یکی دیگر از امدادگران از این‌که کارکنان‌شان همیشه آزار می‌بینند و تهدید می‌شوند، شکایت می‌کرد. به گفته او ظرفیت آنها برای فرستادن کمک‌های بشر دوستانه محدود است، زیرا دولت دایما برای آرام کردن آراکانی‌ها تلاش می‌کند. برای نمونه، آژانس توسعه ترکیه پس از اعتراض‌های ماه مارس، از ساختن ۵هزار خانه در روهینگیا منع شد. از ماه ژوئن تا‌کنون، دست‌کم ۱۴ امدادگر مسلمان در این کشور دستگیر شده‌اند. دیده‌بان حقوق بشر می‌گوید هنوز ۵ نفر از آنها در بازداشت به سر می‌برند.  
سربازان اشاره می‌کنند که می‌توانیم عبور کنیم و ما وارد جهانی از فقر و نومیدی می‌شویم که لایه‌ای از گرد و غبار روی همه چیز را پوشانده.  

پول راننده آرانی‌ام را می‌دهم و او از این محل‌که زمانی دهکده بومی‌ بوده، برمی‌گردد. طولی نمی‌کشد که راهنمای روهینگیایی مرا نزدیک تقاطع سنگربندی شده می‌یابد. نام او اونگ وین است و ۵۷‌ سال سن دارد. او سابق بر این مترجم کنسولی بوده و اکنون کار پرورش‌مرغ را پیشه کرده است. می‌گوید در روزهای شورش یک آراکانی حیوان‌های او را مثله کرده است. او اکنون خودش را یک راهنمای فعال معرفی می‌کند. می‌گوید در فوریه به‌دلیل تلاش برای تماس‌گرفتن با یکی از گزارشگران سازمان‌ملل، زمان کوتاهی را در زندان به سر برده است، می‌گوید: «مثلا قرار است بودایی‌ها عاشق آرامش باشند، پس چرا به‌ روهینگیایی‌ها حمله می‌کنند؟ دولت قبلا نشان داد که می‌تواند اعتراض‌های دموکراتیک را سرکوب کند، پس چرا الان جلو آراکانی‌ها را نمی‌گیرد؟»

داخل یک جیپ قدیمی می‌نشینیم و راه باریک پر ‌از چاله‌ای را طی می‌کنیم. اونگ‌وینگ به ساختمان چند طبقه دانشگاه جدید سیتوه اشاره می‌کند و می‌گوید زمانی یک دهکده روهینگیایی آن‌جا بوده و اکنون افسران پلیس مسلح، دانشجویان آراکانی این دانشگاه را تا در ورودی این ساختمان اسکورت می‌کنند.  

اردوگاه هاي كثيف
اولین اردوگاهی که می‌بینیم، از ردیف‌های کلبه‌های کثیفی تشکیل شده که از بامبو، کاهگل و پارچه‌های قیراندود ساخته شده‌اند. در یکی از کلبه‌ها، تکه‌ای گونی است که علامت برنامه جهانی غذا (WFP) روی آن به چشم می‌خورد. سویه طنزآمیز ماجرا این است که این اردوگاه، یک اردوگاه ثبت‌شده رسمی نیست و نمی‌تواند کمک‌های بین‌المللی و دولتی دریافت کند.  تنها مسلمانان یانگون گاه‌گاهی مقداری غذا به‌این اردوگاه می‌رسانند.

چنین اردوگاه‌هایی در اطراف اردوگاه‌های ثبت‌شده آوارگان داخلی (IDP) تشکیل می‌شوند. آوارگان داخلی ثبت شده یا خانه و زندگی‌شان را از دست داده‌اند یا این‌که دولت میانمار آنها را به زور از محل زندگی‌شان بیرون کرده است. آنها سهمیه اندکی از روغن، برنج، نمک و نخود دریافت می‌کنند. آوارگان داخلی ثبت‌نشده نیز آنانی هستند که پس از ماجراهای اکتبر از ترس‌ ، محل سکونت‌شان را ترک کرده‌اند.

رابیا خاتوی ۴۵ ساله از ماه‌ژانویه در یکی از این اردوگاه‌های ثبت‌نشده زندگی می‌کند. ادعا می‌کند در ماه ژوئن پلیس به سمت خانه‌های آنها تیراندازی کرده است. رابیا برادرش را در جریان شورش‌ها از دست داده است، می‌گوید: «برای آن‌که بتوانم دخترم را به این‌جا بیاورم، گوشواره‌های او را فروختم. رشوه‌دادن به مقام‌های مسئول تنها راه خارج شدن از اونگ مینگالار است». مینگالار آخرین محله مسلمان‌نشین در سیتوه است. در این محله ۷هزار نفر سکونت دارند و آن‌جا به شدت تحت نظر است.  به‌طوری‌که از ورود من به آن محله جلوگیری کردند. رابیا ادامه می‌دهد:  «همه‌چیز به دولت مربوط است. اگر آنها از ما پشتیبانی کنند و امنیت ما را تامین کنند، می‌توانیم در کنار آراکانی‌ها زندگی کنیم. اما به‌گمان من دولت ضد‌ روهینگیایی‌هاست.» خانواده ۸‌نفره او در یک کلبه کوچک زندگی می‌کنند و روی زیراندازی نازک می‌خوابند. مانند بسیاری دیگر از این کلبه‌ها، کلبه‌ آنها هم بالای زمین‌هایی قرار گرفته که به زودی زیر آب خواهد رفت و در آن‌جا برنجکاری خواهد شد. رابیا می‌گوید: « نگران فصل بارندگی هستیم و نمی‌دانیم قرار است چه کار کنیم».

منطقه‌ای که در‌ آن می‌گردیم، چندین کیلومتر مربع وسعت دارد.  اردوگاه‌های این منطقه، در زمین‌های اطراف مسجدهای مسلمانان تشکیل شده‌اند. تقریبا نیمی از آوارگان داخلی ایالت روهینگیا در این زندان وسیع زندگی می‌کنند.  

ناساكا پليس اخاذ
این‌جا و آن‌جا چادرهای آبی، سبز یا سفید، ردیف خانه‌های چوبی، برکه‌های آب راکد، درختان نخل و کلبه‌های سر هم‌بندی شده به چشم می‌خورند. چند بازار کوچک نیز درکنار جاده‌های خاکی دیده می‌شوند که برنج، تخم مرغ، هندوانه و چای می‌فروشند. کالاهای این فروشگاه‌ها را اغلب سربازانی که رشوه گرفته‌اند یا آراکانی‌های دلسوز تامین می‌کنند. داد و ستد با روهینگیا می‌تواند برای آنها خطرناک باشد. زیرا ممکن است این آراکانی‌ها «خیانتکار» نامیده شوند و مورد حمله قرار بگیرند.  

یوکیاو هلااونگ وکیل ۷۳ ساله‌ای است که ۱۰‌سال از ۲۷‌سال‌گذشته را در زندان سپری کرده است. تا ماه‌ژوئن او به‌عنوان سرپرست پزشکان بدون مرز فعالیت می‌کرد. هلااونگ یکی از کسانی بود که پس از شورش‌ها دستگیر شد. آن زمان ۱۴روز را در زندان گذراند. هلااونگ می‌گوید: «آنها خانه مرا گشتند و مرا به داشتن نامه‌ای از طرف القاعده متهم کردند. اما آراکانی‌ها شهر به شهر مسجدها و خانه‌های مسلمانان را ویران می‌کنند و دولت علیه این تروریست‌ها هیچ اقدامی انجام نمی‌دهد». هلااونگ مدت زیادی در مورد ناساکا حرف می‌زند.  ناساکا، پلیس مرزی بدنام این استان است. اخاذی، بازداشت، شکنجه، تجاوز، کشتار و گورهای دسته‌جمعی کلیدواژه‌ حرف‌های او است. به‌گفته او در ایالت راخین یک «نسل‌کشی پنهان» در جریان است.  

روی لپ‌تاپش ویدیوهایی را نشانم می‌دهد و می‌گوید این ویدیوها مربوط به ژوئن گذشته‌اند. در یکی از این ویدیوها زن‌جوانی بیهوده تلاش می‌کند تا کلبه‌ای را که در آتش می‌سوزد، با آب خاموش کند. در ویدیویی دیگر کسانی‌که دستمالی به سر و شانه‌های خود بسته‌اند، با فشار لوله سلاح کسانی‌که به‌نظر می‌رسد عضو ارتشند، از سیتوه خارج می‌شوند. هلااونگ می‌گوید: «ما می‌توانیم ببخشیم، اما صلح در دستان دولت و آراکانی‌هاست. ولی چرا وقتی که دارند جنگ را می‌برند، آنها باید به دنبال صلح باشند؟»

بیمارستان کوچکی را می‌بینیم که مراجعان آن زیر یک پناهگاه سیمانی یا زیر درخت انجیر هندی تک‌افتاده‌ای چندک زده‌اند و مگس‌ها را از خودشان دور می‌کنند. سل، اسهال و مالاریا رایج‌ترین بیماری‌هاست. اونگ وین می‌گوید: هزینه‌های این بیمارستان را مسلمانان یانگون تامین می‌کنند. تنها پزشک بیمارستان نمی‌خواهد وقتش را با حرف‌زدن با من تلف کند. یک پرستار به‌گروهی از زنان باردار و مادران جوان مواد غذایی می‌دهد.  در این اردوگاه، او تنها کسی است که در یک NGO عضو است.  اونگ وین می‌گوید: «سازمان ملل و سازمان پزشکان بدون مرز از کار کردن در این‌جا می‌ترسند». آراکانی‌ها اعضای هردوی این سازمان‌ها را هدف قرار می‌دهند.  

در ساختمان مدرسه‌ای که رو به ویرانی می‌رود، دسته‌ای کودک‌خندان دورم را گرفتند. دو سوم از یک‌هزار و۴۰۰ دانش‌آموز این مدرسه از آوارگان داخلی هستند. این مدرسه هیچ کمک خارجی‌ای دریافت نمی‌کند و خود مردم پول می‌گذارند تا بتوانند دستمزد ناچیز ۴۰ دلار در ماه را به معلمان پرداخت کنند.  
اونگ وین می‌گوید: «مردم ما فقیر و بی‌سوادند». می‌گوید بنیادگرایی از فقر، تبعیض و نادانی از جهان‌خارج‌ زاده می‌شود.  «اگر مردم ما آموزش نبینند، در آینده افراطی خواهند شد.  نمی‌توانیم بگذاریم چنین اتفاقی بیفتد».

چند اردوگاه دیگر را هم می‌بینیم. تقریبا همه از کمبود مواد‌غذایی، آینده نامعلوم، خشونت توجیه‌ناپذیر از سوی نیروهای دولتی و آراکانی‌ها شکایت می‌کنند. شرایط زندگی بین ابتدایی و اسفناک متغیر است. ساکنان اردوگاه نمی‌توانند اردوگاه را ترک کنند و تنها معدودی از آنها کار دارند. بوی توالت‌ در‌اکثر اردوگاه‌ها به‌مشام می‌رسد. وضع محله‌ها و اردوگاه‌های دورتر حتی بدتر است. نیروهای دولتی به من اجازه ندادند که به آن محله‌ها و اردوگاه‌ها وارد شوم. 

اوشوه ماونگ زمین‌داری ۵۶ ساله است. می‌گوید:  «این درگیری، درگیری بین ۲ گروه مذهبی نیست، بلکه مساله این است که یک گروه می‌خواهد زمین‌های گروه دیگر را تصرف کند.»

 خانه چوبی بزرگ او در میان چندین اردوگاه قرار گرفته است. گفته می‌شود آراکانی‌ها، پس از بیرون‌راندن روهینگیايي‌ها خانه‌ها، زمین‌های کشاورزی و احشام آنها را تصاحب می‌کنند. اوشوه ماونگ ادامه می‌دهد: «در دوران دیکتاتوری نظامی، هرگز چنین خشونت‌هایی نمی‌دیدیم.  به گمان من میانمار برای دموکراسی آمادگی ندارد».

پیش از بازگشت به سیتوه به من گفتند آراکانی‌ها با خارجی‌ها به شدت دشمنی دارند. از نظر آنان خارجی‌ها نسبت به دشمن‌شان بیش‌از‌حد همدلی نشان می‌دهند. وقتی راهنمای آراکانی‌ام را دیدم در مورد سوابقم پرسید و گفت اگر به آراکانی‌ها درباره تبار یهودی‌ام بگویم، بسیار گرم، مهمان‌نواز و صادق خواهند بود.  

خینگ مائونگ‌گری، یکی از اعضای کمیته مرکزی حزب پیشرفت ملیت‌های راخین است. وقتی او را دیدم گفت: «بالاخره یک خارجی را دیدم که اوضاع را می‌فهمد. مردم شما کشوری از آن خودشان دارند، چیزی که برای ما مانند رویاست». حزب به شدت ناسیونالیست او که در انتخابات‌ سال ۲۰۱۰ موفق به‌کسب ۳۵کرسی شد، تاثیر زیادی در ایالت راخین داشته است. گفته می‌شود این حزب که پشتیبانی دولت میانمار و چندین صومعه را دارد، کمپین ضد روهینگیایی را در ایالت راخین هدایت می‌کند. 

مائونگ گری می‌گوید: «اگر آنها می‌خواستند در آرامش زندگی کنند، می‌توانستیم بگذاریم همین‌جا بمانند. اما آنها می‌خواستند به قلمرو ما دست‌اندازی کنند». مدعی است مسلمانان این ایالت مهاجران غیرقانونی بنگلادشی هستند زیر صورتک قومیت مصنوعی چهره پنهان کرده‌اند و قصد دارند با روش‌های افراطی و خشونت سرزمین آراکانی‌ها را تصرف کنند.  

انجمن راهبان جوان  نیز همانند حزب توسعه‌ ملت‌های راخین (RNDP)، نظرات خود را در‌جزواتی منتشر می‌کنند. ‌آنها همچنین به‌طور منظم از دفاتر سازمان‌های بشر دوستانه بین‌المللی در سیتوه دیدار می‌کنند. «سا کینگ دا» می‌گوید سازمان‌های بشردوستانه غیردولتی برای جلوگیری از خشونت‌های بیشتر باید از تبعیض و انتخاب اجتناب کنند. او می‌گوید کمک باید به‌طور مساوی بین هر ۲ گروه توزیع شود. 

۷‌هزار و ۳۰۰‌ آواره‌ آراکانی به‌طور منظم جیره‌ غذایی دریافت می‌کنند و به آنها ۱۲۰ دلار کمک نقدی نیز پرداخت شده‌است، نیمی از این مبلغ توسط سازمان‌ملل متحد تامین و نیم دیگر آن توسط دولت پرداخت شد. این افراد ‌که خانه‌هایشان در خشونت‌های ماه ژوئن از بین رفته ‌است، تا پیش از باران‌ها و سیلاب‌های موسمی، از سوله‌های دولت به خانه‌های دایمی منتقل خواهند شد. در عین‌حال، آنها قادر خواهند بود تا آزادانه به آمد و شد در اردوگاه‌ها بپردازند. 

این درحالی‌است که صدای آراکانی‌های میانه‌رو در بین هیاهوی گسترده‌ای که در منطقه به پا‌خاسته شنیده نمی‌شود.  

«یو تون آنگ» معلم انگلیسی ۷۴ ساله دبیرستان آنگ وین می‌گوید: «ما می‌توانیم در آینده در کنار یکدیگر زندگی کنیم، اما حالا نه» تنش‌ها بیش‌ازحد بالاست.  

اگر حوادث سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ را نشانه‌ای بدانیم، اسلام‌ هراسی رو به رشد در میانمار هشداری برای دموکراسی و آزادی بیان در آن‌جا به حساب می‌آید. با قتل‌عام ماه‌های مارس و آپریل‌سال گذشته، مسلمانان غیرروهینگیایی نیز هدف چنین جریانی قرار گرفته‌اند. مسلمانانی که ۵‌درصد از جمعیت ۵۵میلیونی میانمار را تشکیل می‌دهند. 

با در نظر گرفتن انتخابات ۲۰۱۵ میانمار، حتی «آنگ سان سو چی» که پیش از این به‌عنوان صدای مردم محروم میانمار شناخته می‌شد نیز در مورد روهینگیا سکوت کرده‌است.  با این حال دیگر اعضای لیگ ملی دموکراسی صراحت بیشتری به خرج داده‌اند.  «فیو مین تئین»، زندانی سیاسی که امروز عضوی از پارلمان این کشور است، در نشستی که در ماه آپریل با او داشتم، گفت: «آنها می‌توانند شهروند باشند، اما تعریف آن‌ها به‌عنوان یک قوم متمایز امکانپذیر نیستن». او در این خصوص می‌گوید، مدارک شهروندی مهاجران بنگالی باید صادر شود، در صورتی که بتوانند ثابت کنند خانواده‌هایشان برای مدت ۳ نسل در این کشور حضور داشته‌اند.  «اما خود آنها باید این موضوع را درک کنند، به لحاظ تاریخی چیزی به نام روهینگیا وجود ندارد».

فشار بین‌المللی بر‌دولت میانمار به‌دلیل آن‌چه همدستی در جریان ضد‌روهینگیایی نامیده می‌شود در کمترین‌حد ممکن بوده‌است.  واکنش جوامع بین‌المللی در این خصوص حتی در جهت عکس صورت گرفته‌است و اتحادیه اروپا در‌ماه گذشته تحریم‌های تجارت و سرمایه‌گذاری خود را لغو کرد. استرالیا، کانادا و ایالات متحده آمریکا نیز در‌سال ۲۰۱۲ دست به‌اقدام مشابهی زدند. کانادا با تاسیس نخستین سفارتخانه خود در این کشور در‌سال جاری، بهترین فرصت را برای اطمینان از توجه کافی به فاجعه انسانی قریب‌الوقوع در راخین ایجاد کرده، فاجعه‌ای که ممکن است به پاکسازی قومی منتهی شود. «ما نو»، با سکونتگاهی که در سوله‌ای در فاصله ۳۰ سانتی‌متری زمین دارد، شاید برای مدتی از باران و سیلاب‌ها در امان باشد.  با این حال او یکی از ۶۹‌هزار آواره مسلمانی است که براساس تخمین‌های سازمان‌ملل در مناطق سیل‌خیز زندگی می‌کند. 

پیش از وقوع توفان «ماهاسن»، پناهگاه‌های موقتی درحال احداث است. اما به گفته یکی از کارگران سازمان‌های بشر دوستانه «راه‌حل مهندسی _ عمرانی نیست. این مردم باید به مکان‌های دیگری منتقل شوند». با این‌حال بسیاری از آوارگان مسلمان به جا‌به‌جایی توسط دولت میانمار اعتماد ندارند. همان‌طور که «ما نو» می‌گوید : «می‌خواهم به کشور دیگری بروم، اگر دولت به ما اجازه این کار را بدهد. هر کشور مسلمان دیگری».

منبع: شهروند
برچسب ها: نسل کشی میانمار
مجله خواندنی ها
مجله فرارو