مردی که متهم است دامادش را با
خودرو زیرگرفته و به قتل رسانده، در دادگاه ادعا کرد قتل کار او نبود و
اصلا نمی‌داند دامادش چگونه کشته شد.
به گزارش خبرنگار ما، ماموران پلیس
هفتم‌تیر سال88 باخبر شدند جسد مردی به نام رضا در یکی از خیابان‌های اصلی
شهرک اندیشه پیدا شده است. هرچند ابتدا به نظر می‌رسید رضا در جریان
تصادف، فوت شده است اما بعد مشخص شد او با پدر همسرش درگیری داشت و روز
حادثه آنها با هم دعوا کرده بودند.
به این ترتیب پدرزن رضا بازداشت شد.
احمد قبول کرد باعث مرگ دامادش شده اما ادعا کرد این واقع، اتفاقی ناخواسته
بود. متهم گفت: «هنگام حادثه دامادم به من حمله کرد. می‌خواستم از محل دور
شوم به همین دلیل سرعتم را زیاد کردم اما قصدم کشتن او نبود.»احمد با
شکایت اولیای‌دم بازداشت شد. وی بر گفته خودش اصرار کرد اما مدارکی که
ماموران پلیس به‌دست آوردند نشان می‌داد رضا عمدا به‌دست پدرزنش کشته شده و
شاهدانی نیز وجود داشتند که این موضوع را تایید کردند.
کیفرخواست علیه
متهم با توجه به مدارک موجود صادر و پرونده به دادگاه کیفری استان تهران
فرستاده شد. متهم سه‌سال قبل در شعبه71 دادگاه کیفری استان تهران پای میز
محاکمه رفت و قضات او را مجرم تشخیص دادند اما رای صادره توسط دیوانعالی
کشور نقض و پرونده به شعبه 74 فرستاده شد. جلسه رسیدگی به این پرونده روز
گذشته برگزار شد. در ابتدای جلسه بعد از اینکه نماینده دادستان تهران در
جایگاه حاضر شد و کیفرخواست را خواند، پدر مقتول به عنوان ولی‌دم از قضات
درخواست صدور حکم قصاص کرد.
وی درباره اختلاف پسرش با احمد گفت: رضا از
وقتی نامزد کرد با پدرزنش اختلاف داشت. او تهدید کرده بود پسرم را می‌کشد.
روز حادثه هم رضا برای اینکه همسرش را به خانه بیاورد به منزل پدرزنش رفت
اما احمد اجازه نداد عروسم از خانه بیرون بیاید. من نمی‌دانم در این میان
چه اتفاقی افتاد اما احمد با من تماس گرفت و گفت جنازه پسرت را تحویلت
می‌دهم که این کار را هم کرد.
سپس متهم در جایگاه حاضر شد او گفت: رضا
دخترم شراره را معتاد کرده بود او خودش به مواد اعتیاد داشت و دخترم را هم
وادار کرده بود مواد بکشد. دخترم دیگر نمی‌خواست همسر رضا باشد و درخواست
طلاق هم داده بود. آن روز رضا آمد و خواست دخترم را با خودش ببرد دخترم
نرفت و بین من و رضا درگیری اتفاق افتاد. وقتی رضا رفت بلافاصله از خانه
بیرون رفتم سوار ماشین شدم تا به کلانتری بروم و شکایت کنم. به خیابان اصلی
که پیچیدم دیدم رضا با باتوم ایستاده است او خودش را به من رساند فکر
کردم می‌خواهد با باتوم به ماشین ضربه بزند یا شیشه را بشکند به همین خاطر
سرعتم را زیاد کردم و رد شدم. بعد از این اتفاق بود که خبر دادند رضا مرده
است درحالی‌که من اصلا او را زیر نگرفتم و این اتهام اشتباه است.
متهم در
پاسخ به این سوال که چطور با وجود شکسته‌شدن آینه خودرواش متوجه تصادف نشد،
گفت: من اصلا متوجه نشدم رضا با ماشین من برخورد کرد فکر کردم او با باتوم
ضربه‌ای به آینه بغل زده و آن را شکسته است. اگر متوجه می‌شدم رضا را زیر
گرفته‌ام او را به بیمارستان می‌رساندم. در ادامه به دستور قاضی دادگاه
شراره دختر متهم در جایگاه حاضر شد او گفت: من و رضا دوسال بود که عقد
کرده بودیم رضا اعتیاد داشت و من هم معتاد به شیشه شده بودم. پدرم از این
وضعیت ناراحت بود و از من خواست طلاق بگیرم. روز حادثه رضا با من تماس
گرفت و گفت بیا هر اتفاقی که در گذشته افتاده فراموش و با هم زندگی کنیم.
او گفت به شمال می‌رویم و چندروزی خوش می‌گذرانیم. شیشه هم خریده‌‌ام و با
هم می‌کشیم می‌خواستم با رضا بروم اما پدرم اجازه نداد و ما با هم درگیر
شدیم. بعد پدرم با رضا هم درگیر شد و با عجله از خانه بیرون رفت من دیگر
نفهمیدم چه اتفاقی افتاد.
شراره گفت: از وقتی با رضا نامزد کردم، معتاد شدم
و بعد از اینکه او از زندگی‌ام بیرون رفت اعتیادم را ترک کردم و حالا هم
سالم هستم. در پایان متهم برای بیان آخرین دفاع در جایگاه حاضر شد او
یک‌بار دیگر اتهامش را رد کرد و گفت: من رضا را نکشته‌ام ممکن است بعد از
اینکه با ماشین من برخورد کرد و زمین افتاد، ماشین‌های دیگر از رویش رد
شده باشند. هیات‌قضات بعد از پایان جلسه رسیدگی برای صدور رای دادگاه وارد
شور شدند.
پاپ و موسولینی: اتحاد نامقدس مخفی؛ چگونه کلیسای کاتولیک با موسولینی همبستر شد؟
آیا صدام حسین واقعا «دیوانه خاورمیانه» بود؟
از کشتن افراد عینکی به جرم روشنفکر بودن تا حذف پول و مذهب از مناسبات اجتماعی / فاجعهبارترین حرکت قرن بیستم برای ساخت اتوپیای روستایی
شباهتهای قائد بغداد و پیشوای برلین؛ از میل به ویرانگری تا قهرمان پرستی
