bato-adv
کد خبر: ۱۹۰۶۰۰

انکار قتل نوعروس توسط شوهر

پرونده قتل نوعروس جوان که در درگیری با شوهرش مرگ مغزی شده و خانواده‌اش اعضای بدن او را اهدا کرده ‌بود، در دادگاه کیفری‌ استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت.
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۶ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳
پرونده قتل نوعروس جوان که در درگیری با شوهرش مرگ مغزی شده و خانواده‌اش اعضای بدن او را اهدا کرده ‌بود، در دادگاه کیفری‌ استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت. به گزارش خبرنگار ما، نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: متهم که حامد نام دارد یک سال قبل با واردآوردن ضرباتی بر بدن تازه‌عروسش نرگس او را به قتل رساند.

هرچند متهم در مراحل اولیه بازجویی قتل را انکار کرد اما نظریه پزشکی قانونی نشان می‌دهد قاعده جمجمه دچار شکستگی است. این نظریه متهم را وادار به اعتراف کرد و او توضیح داد با واردآوردن سیلی به صورت مقتول سرش به دیوار برخورد کرد و مرگ مغزی شد.  در ادامه پدر و مادر مقتول در جایگاه حاضر شدند. آنها درخواست صدور حکم قصاص کردند.

مادر مقتول گفت: دخترم مشکل جنسیتی داشت و حامد هم این موضوع را می‌دانست با این حال پذیرفت که با هم ازدواج کنند البته دخترم عمل کرده و مشکلش حل شده‌ بود با این حال واقعیت را به شوهرش گفت. سه هفته از ازدواجشان گذشته ‌بود که یک روز حامد را برای ناهار دعوت کردم او و دخترم در اتاق صحبت می‌کردند و من هم در آشپزخانه بودم صدای مهیبی شنیدم وارد اتاق شدم و دیدم حامد پتو را روی دهان دخترم گذاشته و می‌خواهد او را خفه کند بعد هم حال نرگس بد شد، او را به بیمارستان بردیم و در آنجا دچار مرگ مغزی شد. من و پدرش هم به‌عنوان ولی‌دم تصمیم گرفتیم اعضای بدنش را اهدا کنیم. همه اعضای بدن دخترم به‌جز مغزش اهدا شد حتی چشم‌هایش را اهدا کردیم.

سپس حامد در جایگاه حاضر شد او اتهام قتل را رد کرد و گفت: 9 ماه قبل از اینکه با نرگس ازدواج کنم با او آشنا شدم در این مدت با هم ارتباط داشتیم و همان ابتدا به من گفت مشکل جنسیتی دارد و دو عمل انجام داده و یک عمل دیگر هم باید انجام بدهد. من دوستش داشتم و به خاطر علاقه‌ای که به او داشتم تصمیم گرفتم با نرگس ازدواج کنم. در عمل سومش خودم کنارش بودم حتی دکتر گفت می‌توانیم بچه‌دار شویم اما باید همسرم به شدت تحت مراقبت باشد. به هرحال به خواستگاریش رفتم و با هم ازدواج کردیم برای اینکه مشکلی پیش نیاید نرگس مشکلش را به مادرم هم گفت. او زن بسیار خوبی بود اما مشکل ما این بود که خیلی حساس بود و فکر می‌کرد من با کسی رابطه دارم. روز حادثه وقتی مرا برای ناهار دعوت کرد ماشینم خراب شد و چند ساعتی دیر رسیدم. خیلی عصبی بود به من گفت دروغ می‌گویی ماشینت خراب است در این ساعات با دختری بودی گفتم اشتباه می‌کنی و حاضرم وسیله خراب ماشین را به تو نشان بدهم آنقدر عصبی بود که قابلمه چدنی غذا را بلند کرد و به سر من کوبید با هم بگومگو کردیم می‌خواستم از خانه بیرون بروم تا این بحث تمام شود فحش‌های بدی به من می‌داد من هم عصبی شدم و گفتم طلاقش می‌دهم.

 بعد گفت پدرش با من کار دارد به طبقه پایین رفتم تا با پدرش صحبت کنم. در اتاق نیمه ‌باز بود یکدفعه دیدم نرگس به زمین افتاد وارد اتاق شدم و دیدم یک‌طرف بدنش لمس شده او را به بیمارستان رساندیم گفتند فشار خونش بالاست و به مغزش فشار آورده ‌است. فشار خون زنم 26 بود پزشک به من گفت می‌دانستی همسرت مشکل عروقی دارد و فشارش بالا می‌رود گفتم نه تا به حال نمی‌دانستم. زنم به هوش آمد اما دوباره بیهوش شد مدتی بیهوش ماند و بعد گفتند احتمال مرگ مغزی وجود دارد مادر نرگس داد و فریاد کرد که دامادم او را زده‌ است اما دکترش گفت اینطور نیست فشار بالای دخترت باعث مرگ مغزی‌اش‌ شده ‌است.

متهم ادامه داد: من نمی‌خواستم اعضای بدن زنم اهدا شود و بدون اجازه من این کار را کردند می‌خواستم زنم را به بیمارستان خصوصی ببرم شاید بشود او را برگرداند به خاطر درگیری که در بیمارستان داشتم بازداشتم کردند و بعد هم گفتند پدر و مادرش رضایت دادند و اعضای بدنش اهدا شده ‌است. همه این حرف‌ها را در دادسرا هم توضیح دادم اما آنها مرا تحت‌فشار گذاشتند تا اعتراف کنم زنم را زده‌ام.

سپس وکیل مدافع متهم در جایگاه حاضر شد، او گفت: مدارک پزشکی مقتول نشان می‌دهد او به خاطر فشار بالای خون دچار پارگی عروق مغزی و خونریزی وسیع مغزی شده ‌است. پزشک معالج او در ابتدا این موضوع را تایید کرده ‌است مقتول به‌هوش آمده و بعد دوباره بیهوش شده ‌است و تا آن زمان شکستگی جمجمه را تشخیص ندادند. ممکن است شکستگی جمجمه حین عمل جراحی برای اهدای عضو انجام گرفته ‌باشد و این موضوع ربطی به موکل من ندارد. می‌شد پزشک معالج مقتول را دعوت و در مورد این موضوع از او تحقیق کرد. کسی ندیده‌ است که موکل من ضربه‌ای به همسرش زده ‌باشد ضمن اینکه این زن سابقه فشارخون بالا نیز داشت. هیات قضات بعد از پایان جلسه رسیدگی برای تصمیم‌گیری درخصوص پرونده وارد شور شدند.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو