bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۳۰۳۱

والتر بنیامین، برشت و کیم کی دوک

تاریخ انتشار: ۰۰:۱۵ - ۲۷ فروردين ۱۳۸۸


محمود حسینی زاد در اعتماد اینگونه نوشت است:

قصد داشتم و دارم که در اينجا، شايد براي مدتي، چيز هايي بنويسم. فکر کردم با دوستي بر طرفين تاثير گذار دو بزرگوار ادبيات آلمان والتر بنيامين و برشت شروع کنم. که خواهم نوشت. فکر اينکه بنيامين در چه حالت نوميدي مطلق خود را خلاص کرد، هميشه اذيتم کرده است.

اما فيلم بي نظير تري آيرون يا خانه هاي خالي از کيم کي دوک را ديدم و آنقدر ذوق زده شدم که حيفم آمد ننويسم و آن را نبينيد. از اين کارگردان خيلي خوب کره جنوبي که درباره اش همين چند هفته پيش در چلچراغ فکر کنم، مطلب مفصلي آمده بود و ديگر من تکرار نمي کنم، قبلاً «بهار، تابستان، پاييز، زمستان، بهار» را ديده بودم و جزيره و ساماريتا را که خيلي خوب بودند. اما اين فيلم با نام اصلي Bin - jip چيز ديگري است.

کيم کي دوک اين فيلم ساده ساده زيباي زيبا را در سال 2004 ساخته است.

مرد جواني اطلاعيه هايي به در خانه ها مي چسباند و بعد براي کنترل مي آيد. وقتي مي فهمد صاحبخانه نيست، وارد خانه مي شود، آنجا را خانه خودش مي پندارد، حمام مي کند، آشپزي مي کند، وسايل خراب را تعمير مي کند، رخت ها را مي شويد و از خودش عکس مي گيرد.

شبي وارد خانه يي مي شود. خانه مرد ثروتمندي که زن جوان زيبايي دارد و زن مدل عکاسي است. زن اما از شوهر کتک خورده و در خانه است. مرد جوان غافلگير مي شود، قصد رفتن دارد که شاهد کتک خوردن زن مي شود، به کمکش مي آيد و زن با او فرار مي کند و حالا هر دو همان روش ورود به خانه هاي خالي را ادامه مي دهند. کتک مي خورند، متهم به قتل و آدم ربايي مي شوند، گرفتار پليس هاي فاسد مي شوند. مرد ثروتمند انتقام مي گيرد و سرانجام مرد جوان و زن به هم مي رسند. مرد جوان را ديگر کسي نمي بيند. يعني با آن تمرين ها در سلول زندان ياد گرفته پنهان از ديد ديگران زندگي کند؟ يا مرده است و ما روحش را مي بينيم؟

فيلم خيلي خوبي است که چندين جايزه هم برده است.

حالا؛

ديدن اين فيلم برايمان از نان شب واجب تر است، اگر مي خواهيم؛

-بدانيم يک فيلم ساده و راحت و بدون پروداکشن بازي يعني چي. (فيلم ظاهراً طي 16 روز فيلمبرداري ساخته شده است)

- بدانيم و ببينيم ايجاز تصويري و کلامي در حد کمال يعني چي. صحنه يي نيست که يکي دو دقيقه بيشتر باشد. مرد در طول فيلم يک کلمه حرف نمي زند و زن فقط دو جمله مي گويد دوستت دارم و غذا حاضره.

- بدانيم و بشنويم موسيقي چه نقش زير و روکننده يي در يک فيلم دارد.

- بدانيم و ببينيم عشق و دلتنگي در حد کمال را چه جور بايد بيان کنيم. نه به ضرب و زور انار و غروب آفتاب و قطره هاي بيخود و بي جهت باران.

-ببينيم و بشنويم چطور مي شود غربت را با يک ترانه غريب در طول فيلم بيان کرد.

-چند صحنه ببينيم که زنجيرمان مي کند.

مثلاً؛ زن دلتنگ مرد جوان است که گرفتار زندان است. زن آرام ندارد. راه مي افتد و مي رود به خانه يي که هردويشان اولين بار روي کاناپه يي در آن خانه با هم شبي را به سر آورده اند. وارد خانه مي شود. صاحبخانه در باغچه سرگرم است. زن بدون حرف و کلام مي رود و روي کاناپه دراز مي کشد و به خواب عميقي مي رود. مرد صاحبخانه و زنش نگاهش مي کنند.

يا صحنه آخر؛ مرد و زن مي روند روي ترازو و ترازو صفر نشان مي دهد،

-بدانيم و ياد بگيريم براي بيان و نشان دادن اينکه جامعه يي فاسد است چه راه هاي ساده يي داريم.

-ببينيم آرزوي مرگ، آرزوي نبودن و رفتن از جامعه يي فاسد را چطور بايد بيان کنيم.

- ببينيم بازيگر چطور بايد بازي کند.

اين فيلم از نان شب واجب تر است، اگر بخواهيم يک فيلم خيلي خيلي خوب و به قول دوستان جوان مطبوعاتي، درجه يک ببينيم.

مرد جوان اين فيلم مي خواهد با اين دنياي فاسد سر و کاري نداشته باشد. پنهان مي شود و سر و دل به عشقش مي سپارد.

والتر بنيامين هم در آن مرز اسپانيا به همين نتيجه رسيده بود. اما سر و دل به مرگ سپرد.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین