bato-adv
کد خبر: ۲۴۵۷۹
میرحسین موسوی کاندیدایی برای تمام فصول

میرحسین در نمای نزدیک

تاریخ انتشار: ۱۲:۲۶ - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۸


فرارو- سجاد زند؛ میرحسین موسوی خامنه‌ (زاده ۷ مهرماه ۱۳۲۰ در خامنه) سیاستمدار ایرانی، از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸ نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران بوده‌است. 

وی آخرین نخست وزیر ایران است که پس از مرگ آیت‌الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی، با تغییر قانون اساسی و حذف پست نخست‌وزیری، از فعالیت‌های اجرایی کناره گرفت و عمده فعالیت خود را در فرهنگستان هنر متمرکز کرد. وی در سال ۱۳۴۸ از دانشگاه ملی آن زمان(دانشگاه شهید بهشتی کنونی)در رشته معماری کارشناسی ارشد دریافت نموده و از سال ۱۳۵۸ تا کنون عضو شورای انقلاب فرهنگی است.
 
مهندس میر حسین موسوی در طول سال‌های حضور خود در عرصه سیاست به عنوان نخست‌وزیر، وزیر امور خارجه، عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و... به فعالیت پرداخت اما از سال ۱۳۷۷ با بر عهده گرفتن ریاست فرهنگستان هنر به فعالیت در این حوزه مشغول شد. 

مهندس موسوی در زمان ریاست جمهوری آیت الله خامنه ای به نخست وزیری رسید، و به عنوان مدیر ارشد در سخت ترین دوران حاکمیت جمهوری اسلامی حضور داشت، موسوی در سال 60 با انتخاب کابینه ای فرا جناحی و با ثبات مدیریت توانایی خود را در اداره ایران نشان داد، در کابینه ی اول شخصیت های هم چون عسکر اولادی، بهزاد نبوی، ولایتی، غفوری فرد، محسن رفیق دوست، توکلی، سلامتی و نجفی حضور داشتند. هر یک از این چهره ها نماینده ی طیف خاصی در فضایی سیاسی ایران بودند. 

دولت میر حسیبن بر خلاف پنج دولت قبل از خود مستاجل نبود و توانست نه تنها چهار سال دوام بیاورد، بلکه چهار سال دیگر نیز به کار خود ادامه دهد، هر چند که موسوی در ابتدای تشکیل دولت دوم خود اختلاف نظر جدی با رییس جمهور وقت (آیت الله خامنه ای) پیدا کرده بود اما با وساطت امام، آیت الله خامنه ای پذیرفتند که برای بار دوم او را به عنوان نخست وزیر معرفی نمایند. 

میر حسین با تشکیل دولت دوم خود خط فکری واقعه ای خود را به تصویر کشید، او با حمایت امام کابینه ی جسورانه تری را تشکیل داد، حضور چهره هایی همچون عبدالله نوری و سید محمد خاتمی در صدر دو وزارت خانه ی مهم، کشور و فرهنگ وحذف وزرایی همچون عسکر اولادی، مرتضی نبوی و غفوری فرد و حضور چهره هایی که بیشتر با جریان فکری چپ همراه بودند باعث ایجاد اختلاف در میان سران سیاسی کشور شده بود، اما میرحسین توانست حرف خود را به کرسی بنشاند و با حمایت رهبری انقلاب رای اعتماد برای تمامی وزارای خود از مجلس بگیرد. با این اوصاف سال 64 را می توان آغاز اصلاح طلبی میر حسین موسوی دانست. 

موسوی در سال 66 تلاش بی امانی را برای پایان جنگ آغاز کرد، جنگی که کلیت نظام و ملت از آن خسته شده بودند، ولی کسی پا پیش نمی گذاشت، تا اینکه مهندس موسوی طی نامه ای به فرمانده ی وقت جنگ( هاشمی رفسنجانی) وضعیت اقتصادی کشور را وخیم توصیف کرد و خواستار پایان بخشیدن به جنگ شد موسوی معتقد بود که دولت توانایی تامین هزینه های جنگ را ندارد و همین گزارش موسوی بیشترین تاثیر را در قانع کردن بزرگان کشور برای پایان بخشیدن به جنگ 8 ساله را داشت. 

دوران مدیریت 8 ساله ی موسوی با ایجاد تغییر در قانون اساسی و حذف نخست وزیری از ساختار سیاسی و مدیریتی ایران به پایان رسید و موسوی وارد دوران فترت سیاسی خود شد. 

موسوی پس از سال 68 دچار سکوت سیاسی شد و تنها سمت سیاسی او عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، اما در سال پایانی ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و در آستانه ی انتخابات دوم خرداد، اصلاح طلبان امروزی و چپی های آن روز به فکر حضوری بزرگ در انتخابات افتاده اند در همین راستا به دنبال گزینه ای بوده اند که هم نزدیکی فکری با آنها داشته باشد و هم امکان رای آوری او بالا باشد. 

بزرگان جناح چپ به این نتیجه رسیدند که تنها کسی که این خصوصیات را داراست میر حسین موسوی است. موسوی برای آنها که هیچ تریبونی به جز روزنامه ی سلام نداشتند مطلوب ترین گزینه بود چرا که با حضور میر حسین، که فردی شناخته شده و محبوب در میانه مردم بود می توانستند خود را پیروز قطعی انتخابات بدانند.

اما رایزنی های بزرگان جناح چپ نتیجه نداد و میرحسین موسوی در اواخر سال 75 طی بیانیه ای به ملت ایران از حضور در انتخابات انصراف داد و از مردم معذرت خواهی کرد. جناح چپ نیز که فرصت را از دست داده بودند به حضور سید محمد خاتمی وزیر ارشاد دولت دوم موسوی، که شخصی نا شناخته بود در انتخابات رضایت دادند و با حمایت موسوی از خاتمی امکان حضور موسوی به طور کامل منتفی شد. 

با پیروزی خاتمی در انتخابات موسوی به عنوان مشاور عالی او انتخاب شد تا حضور پر رنگ تری در فضای سیاسی ایران داشته باشد ولی با این حال موسوی از دخالت مستقیم در امور سیاسی به شدت پرهیز می کرد. پس از پایان 8 سال ریاست جمهوری خاتمی، باز هم اصلاح طلبان به بحران کاندیدای مناسب برای حضور در عرصه ی انتخابات دچار شدند. و در این راستا باز هم گزینه ای مناسب تر از موسوی در نظر نداشتند، پس در این راستا تیمی سه نفره از بزرگان خود را برای مذاکره با موسوی تعیین کردند. 

تیم مذاکره کننده ی اصلاح طلبان متشکل از محمد خاتمی، شیخ مهدی کروبی و آیت الله موسوی خویینی ها بودند که طی چند جلسه مذاکره با موسوی از او برای حضور در انتخابات دعوت به عمل آوردند، اما موسوی برای حضور در انتخابات شرط هایی داشت که هیچ اصلاح طلبی توانایی برآورده کردن آن را نداشت. شروط میرحسین برای حضور در انتخابات واگذاری اداره ی صدا وسیما و نیروی انتظامی به دولت بود، شروطی که تحقق آنها غیر ممکن بود چرا که انجام این کار یا رضایت مقام رهبری را می طلبید و یا تغییر در قانون اساسی. 

گویی که میر حسین برای حضور پیدا نکردن در انتخابات به دنبال بهانه می گشت، او با ارائه ی این شروط بهانه ی خود را به دست آورد و باز هم اصلاح طلبان را ناکام گذاشت، در آن انتخابات اصلاح طلبان دچار تشتت شدند و با چند کاندیدا در انتخابات حضور یافتند و در نهایت شکست سختی خوردند.

اما موسوی 87 با موسوی سالهای قبل تفاوت عمده ای داشت او که باز هم گزینه ی اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات بود، کمتر مورد اعتنای اصلاح طلبان بود چرا که اصلاح طلبان گزینه ی دیگری داشتند که به او امیدوارتر بودند ولی به رسم احترام و سنت دوره های گذشته باز هم ابتدا به موسوی پیشنهاد کاندیداتوری دادند اما موسوی هم چون دوره های قبل میان آمدن و نیامدن مردد بود او می گفت خاتمی بیاید و خاتمی می گفت اولویت با موسوی است، در مذاکرات فراوان خاتمی با موسوی نتیجه ی مشخصی حاصل نشد. 

خاتمی با افزایش فشار احزاب اصلاح طلب برای حضور در انتخابات در روز 20 بهمن 87 به دلیل تعلل موسوی وارد مبارزه انتخاباتی شد، خاتمی اعلام کرد موسوی قصد دارد اردیبهشت ماه نظر نهایی خود را اعلام کند که تا آن موقع دیر می شود، خاتمی با اعلام حضور خود در انتخابات ورق را به سود اصلاح طلبان برگردانند. 

در اسفند 87 اتفاق عجیبی افتاد و موسوی که قرار بود اردیبهشت اعلام نظر کند به طور ناگهانی وارد عرصه ی انتخابات شد و اصلاح طلبان و البته خاتمی را دچار شوک انتخاباتی کرد، اصلاح طلبان از این حرکت موسوی به شدت دلخور بودند و خواستار باقی ماندن خاتمی در عرصه ی انتخابات و رقابت با موسوی و کروبی بودند اما خاتمی در تاریخ26 اسفند87 از ادامه ی رقابت انتخاباتی انصراف داد و با تحلیل اخلاقی کناره گیری خود و اعلام حمایت از موسوی اصلاح طلبان دلخور از موسوی را به حمایت از موسوی ترغیب کرد. 

موسوی با حضور ناگهانی خود در انتخابات آرایش سیاسی ایران را بر هم زد و سوال های فراوانی را ایجاد کرد که باید به دنبال پاسخ این پرسش ها در آینده باشیم. 

جدال موسوی و حامیان حزبی و غیر حزبی اش، از مسیح مهاجری گرفته تا سعید حجاریان با محمود احمدی نژاد و حامیانش از حسین شریعتمداری گرفته تا حمید مولانا در نوع خود بسیار جالب توجه خواهد بود اما نباید حضور قدرتمند کروبی با اطرافیان بسیار زیرک و نامدارش را نادیده گرفت.

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین