bato-adv
کد خبر: ۲۸۹۶

کاش به جای اخراجی‌ها عقده‌ای‌ها را می‌ساختم

مسعود ده نمکی
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۰ - ۲۶ مهر ۱۳۸۶

تازه ترین وب نوشت مسعود ده نمکی، نامه خشمگینانه اوست در جواب منتقدانی که مخالف پخش اخراجی ها در سیما بوده اند. ده نمکی در این یادداشت با عنوان «کاش به جای اخراجی‌ها عقده‌ای‌ها را می‌ساختم» نوشته است:

این آخرین مطلبی است که در مورد اخراجی ها می نویسم . مطلب زیر در پاسخ به روزنامه جمهوری اسلامی و اعتراض به نمایش آن در سیما نگاشته شده است امید وارم دوستانی که خواستار پاسخ گودی به شبهات بودند با خواندن این نامه پاسخ خود را بگیرند البته بزودی کتابی را انتشارات توفیق آفرین در مورد اخراجی ها و ده فیلم سینمایی جنگی منتشر خواهد ساخت با یک دی وی دی ضمیمه وارد بازار می شود..

گویا برخی دنبال حاشیه های جدید برای فیلم هستند که خودشان را بیشتر مطرح کنند که در آن صورت برای پاسخگویی رفتار خود باشند.

کاش به جای اخراجی‌ها عقده‌ای‌ها را می‌ساختم
به دنبال انتشار مطلبی در روزنامه جمهوری اسلامی در جهت جلوگیری از پخش فیلم سینمایی "اخراجی ها" از سیمای جمهوری اسلامی که قرار بود آخرین روزهای ماه رمضان پخش شود که نشد، و ادعای نویسنده مقاله مبنی بر این که در صورت پخش آن فیلم از تلویزیون، خود را به آتش خواهد کشید، کارگردان فیلم اخراجی ها، در دفاع از فیلم و در پاسخ ادعاهای نویسنده، جوابیه مفصلی در روزنامه جمهوری اسلامی 25 مهر ماه منتشر کرد:

پیرو چاپ مطلبی با عنوان "فیلم اخراجی ها را از تلویزیون پخش نکنید" در صفحات 2 و 14 روز سه شنبه 3 مهر و با توجه به متضمن بودن اهانت "خیانت به شهدا و رزمندگان" و تحریف فیلم و وارونه جلوه دادن حقایق و "تشویش اذهان عمومی" که احیانا از سر غفلت! صورت پذیرفته وگرنه شان روزنامه منتسب به نظام و روحانیت اجل از این رفتار است که در ماه مبارک رمضان به اسم نقد و تحلیل، با بی تقوایی چنین مطلبی سراسر کذب و اهانت را منتشر نماید، جوابیه زیر جهت درج در همان صفحات طبق حق شرعی و قانونی تقدیم می گردد. 

البته مخاطب من از این مطلب بیشتر نویسنده این مقاله می باشد چرا که هنوز ابا دارم باور کنم نظر رسمی روزنامه جمهوری اسلامی نیز چنین بوده و این قدر سطح درک و تحلیل پایین بر بخش فرهنگی آن حاکم باشد که به جای نقد فیلم، قلم به فحاشی بکشد و نیاز به توضیح واضحات مشخص و مبرهن موجود در فیلم در این صفحات باشد:

در بند یک این مقاله در خصوص "نحوه حضور طلاب و روحانیون در جبهه های جنگ" ادعا شده که طلاب و روحانیون در جبهه هیچ گاه لباس رسمی نمی پوشیدند و صرفا به عمامه اکتفا می کردند و نشان دادن روحانیت با لباس رسمی به قصد اهانت و یا تحقیر روحانیت و به منظور نشان دادن حضور ویترینی آنها در جنگ می باشد! 

جناب نویسنده اگر با جنگ از زاویه خواندن خاطرات آشنا نشده باشد - که حتما این گونه است - حضور روحانیت با لباس رسمی در جای جای جبهه ها بارها مشاهده شده و سند آن عکس ها و فیلم هایی است که با باز کردن چشم بصر در ده ها نمایشگاه و کتب جنگ می تواند ببیند و در صورت لزوم با مراجعه به کتب عکس و آرشیوهای عکس سایت های ویژه دفاع مقدس این موارد را می توان پیدا کرد. 

اما در مورد فیلم و حضور روحانی فیلم در آن، به گمانم نقش پیامبرگونه این "روحانی" در فیلم بیشتر جای تامل دارد تا لباس روحانیت و عبا و قبای ایشان! 

کمااین که در لحظات مجروحیت، همین روحانی لباس خاکی همراه با عمامه را می بینید که در خط مقدم جبهه و در کنار سایر رزمندگان است. شاید اصلا نویسنده فیلم را ندیده و شاید فرق بین اردوگاه آموزشی و خط مقدم را نمی داند. 

نگاه سطحی نویسنده به لباس روحانیت به جای کلام و تاثیرگذاری اش، نشان از چه چیزی جز تنگ نظری و کوته بینی می تواند باشد؟ 

وقتی صدها تن از روحانیون و طلاب در مدارس علمیه قم (مدرسه معصومیه) جلسه نقد و بررسی و تجلیل از فیلم را برگزار کردند و برخی از علمای قم با سخنرانی رسما از نقش روحانی فیلم ابراز خرسندی کرده اند، ایشان خود را نماینده کدام بخش از روحانیت می داند؟!

در بند دوم این مطلب در خصوص "نقش لقمه حلال و تاثیر فضای معنوی جبهه بر روی افراد" از منظر نگارنده مقاله، فضای معنوی در بلندگو و صدای نوحه خلاصه می شود ولی در آموزه های دینی ما، فضای معنوی ناشی از عمل خالص و مومنانه و ایثارگرانه است نه فقط صدای بلندگوها! 

فضای معنوی در "اخراجی ها" روحیه ایثار رزمندگان است که خطاهای دیگران را می پوشانند و در جذب آنها از آبروی خود می گذرند، شاید این بنده خدا از جاذبه و دافعه امیرمومنان فقط دافعه اش را شنیده است! 

ایشان شخص "حاج صالح" را نماد همه رزمنده ها تصور نموده درحالی که در فیلم، این شخصیت نماد افراد متظاهری است که از جبهه فقط نام و نشانش را می خواهند. با این تعبیر ایشان پس کاراکترهایی مانند فرمانده لشکر و روحانی و میرزا و مرتضی و سایر رزمندگان نمایندگان چه کسانی در فیلم هستند؟! 

به نظر بنده، برخی خود را در تیپ "حاج صالح" فیلم متصور دیده که این قدر دچار عصبانیت می شوند وگرنه روحانیت معظم و سرداران جبهه و جنگ در تجلیل از عوامل "اخراجی ها" کم نگذاشتند. 

بسیاری از رزمندگان و فرماندهان جنگ از قبیل سردار "محسن رضایی" فرمانده سپاه وقت، سردار "احمدی مقدم" فرمانده نیروی انتظامی، سردار "همدانی" فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله، سردار "محمود امینی" فرمانده تیپ دوم 27 لشکر محمد رسول الله، سردار "یزدی" فرمانده تیپ عمار لشکر 27، سردار "حاج کمال" فرمانده تیپ ذوالفقار لشکر 27 سردار "حکیم سوری" فرمانده گردان سلمان لشکر 27 حتما از منظر ایشان جزو رزمندگان نیستند که در رسانه ها و تریبون های رسمی و غیررسمی، از فیلم و پیام آن تمجید کردند.

در بند سه و چهار مقاله، نویسنده مدعی است که همه رزمندگانی که شهید می شدند در لحظه شهادت براساس تصورات وی، با سناریو و دیالوگ خاص ایشان باید ذکر بگویند و آخ نگویند و داد نزنند و فقط شهادتین بگویند....
 
ما که جان دادن ده ها شهید را در کنارمان دیده ایم همه به یک شکل و براساس یک سناریوی از پیش تعیین نشده نبوده . 

خوب است نویسنده مقاله از رزمندگان قدیمی تر و دوست نویسنده شان جناب آقای "داودآبادی" در مورد لحظات شهادت شهید "مهدی خندان" فرمانده گردان مقداد لشکر 27 محمد رسول الله بپرسند. 

شاید مقداری بیشتر با حقایق جنگ آشنا شود! و شاید هم پرونده شهادت ایشان را به عنوان متولی شهیدشناسی ببندند! 

شاید این نویسنده اسم گردان "میثم" لشکر 27 را شنیده باشد . حداقل از نوع تیپ و سلوک رفتاری افراد این گردان از رزمندگان و فرماندهان آن بپرسد و کتاب بنویسد.

در بند پنجم، در مورد سکانس میدان مین افاضاتی دارند که "چرا رزمنده های عادی روی مین می روند و فرمانده فقط هدایت می کند" ! 

اگر ایشان جبهه بوده حتما می دیده که اگر فرماندهی هم می خواست این کار را بکند، رزمنده های دیگر اجازه نمی دادند. بالاخره اخلاق و مرام رزمنده ها این بود که حتما نمی گذاشتند بین رزمنده عادی و یا شهید همت و یا باکری، لشکر بی فرمانده بماند و عملیات با شکست مواجه شود. شاید ایشان این گونه بوده و منتظر می مانده تا فرمانده روی مین برود و ایشان راحت عبور کند و اگر هم نمی رفت باید بازجویی می شد!

نویسنده محترم که چند جلد کتاب در مورد جنگ نوشته، خود را مدعی العموم فرهنگ جهاد و شهادت و رزمنده ها می داند، حتما به من حق می دهد که اینجانب با نگارش ده ها جلد کتاب "خاکریز پنهان" که در همین روزنامه جمهوری اسلامی مطالب و عکس های بدون درج نام بارها استفاده شده و مجموعه 50 جلدی "فرهنگ نامه اسارت و آزادگان" هم محق به تعریف این وقایع باشیم . 

شاید نویسنده در عنوان بندی مشاوران فیلم نامه نام آقای "حمید داودآبادی" را خوانده باشد که به یقین می داند مقام معظم رهبری در تمجید آثار قلمی وی چه توشیحی دارند و در خصوص لزوم استفاده از زبان طنز در طرح خاطرات و فیلم نامه معظم له چه نظری دارند. اگر نمی دانند محض خاطر اطلاع شما و مدیر مسئول محترم روزنامه، ایشان درباره کتاب "یاد ایام" آقای داودآبادی چنین گفته اند.... 

"این کتاب "یاد یاران" را شما نوشته اید ... نظرم این شد که این رمان بلند نیست؛ یعنی شما در واقع همان خاطره نویسی را به شکل دیگری ادامه داده اید. اولش یک طنز خوبی دارد که در آن نوشته قبلی شما هم بود ـ خوب بود ـ بعد یواش یواش این ضعیف شده است . به نظر من آن رد طنز را نباید در نوشته از دست بدهید؛ آن ـ به اصطلاح ـ شیرینی زبانی نویسنده و فیلمنامه نویس و کارگردان به آن خیلی کمک می کند.
 
هنرمندی که با بیان سر و کار دارد وسط کارش اگر شیرین زبانی نداشته باشد، هر حقیقت خوبی هم که باشد قدری حالت چیز -غیر جذاب ـ پیدا می کند. بتوانید این را واردش کنید خیلی خوب است . این در نوشته قبلی شما بود ـ که خیلی هم خوب بود ـ در این جا یک خرده ضعیف شده است .
 به نظر من این را هر چه بتوانید بیشتر تقویت کنید شکل و گسترش داستانی به آن بدهید. این گسترش خاطره یی است . 

خاطره یک چیز و یک حقیقت استف داستان یک حقیقت دیگر است . 
در داستان خاطره هم هست اما داستان است . گاهی می بینید مجموع یک داستان ـ مثلا ـ پانصد صفحه یی ماجرای ده روز است که اگر بخواهند خاطره آنها را بنویسند بیست صفحه می شود. داستان یک چیز و یک حقیقت دیگر است . 

این را به سمت داستان نویسی بکشانید. (اینها کارهای تخصصی است ما در این چیزها وارد نیستیم همین طور یک چیزی می گوییم . شما هم از این گوش بگیرید از آن گوش رد کنید."

با این تعبیر، استفاده از زبان طنز نه تنها مذموم نیست، بلکه سفارش رهبری می باشد اگر برای شما حجت باشد!

آقای نویسنده! اگر تمایل به خودسوزی در مقابل مسجد بلال را دارید، سفارش می کنم این تعصب را در زمان اهانت به رسول اکرم (ص) که در برخی جراید صورت گرفت، به خرج می دادید تا خلوص ایمان تان جلی تر گردد. 

چرا که آن زمان که جنگ ما را "برادرکشی" خواندند، رگ غیرت تان به جنبش نیفتاد؟ 

چرا آن زمان که عاشورا را نتیجه خشونت بدر معرفی کردند، در مقابل وزارت ارشاد خودتان را آتش نزدید؟ 

البته من نمی دانم این حساسیت از کجاست و انتقام چه چیزی را به اسم جنگ می خواهید بگیرید. 

عیبی ندارد کما این که یکی از پدران شهدای سرشناس جنگ با خواندن نامه شما اعلام کرد که حاضر است سهمیه بنزین خود را به شما اختصاص دهد تا دچار مشکل نشوید!! 

به راستی در فیلم های دفاع مقدس جشنواره فجر امسال، در چند فیلم شما صدای نوحه و آهنگران را شنیدید که اخراجی ها آماج حمله شما گشته! 

برادر عزیز! ملاک ارزش گذاری سلیقه شخصی شما نیست. لطفا سلیقه خود را به نام دین و جمهوری اسلامی و جبهه و جنگ، تلقین نکنید. شاید بیشتر در مورد این جمله شهید خرازی باید تعمق کنید که می فرمود "مطبوعات ما جنگ را درشت می نویسند، درست نمی نویسند" 

اجازه بدهید خدا تصمیم بگیرد که آیا همه کسانی که جبهه آمده اند لقمه حلال خورده اند یا نه! اجازه بدهید خود ائمه تصمیم بگیرند که بالای سر کدام شهید حاضر شوند "حر" یا "حضرت عباس"!

در مورد اصل وجود چنین اتفاقاتی و شبیه چنین شخصیت هایی، به جای تحریف حقیقت به نزد فرمانده گردان سلمان لشکر 27 بروید و یا مصاحبه ایشان در روزنامه جوان را بخوانید تا بدانید اصل وجود "مجیدها" با رنگ پاک نمی شود و طبق فرمایش رهبری، خاطره و تبدیل آن به فیلمنامه، اقتضائاتی دارد که هر نویسنده مبتدی آن را درک می کند.

راستی چه چیزی بود که جوان های ما را از عشرتکده ها به جنگ کشاند؟!
لابد این جمله را هم قبول ندارید ولی این سخن (اگر امام را هم متهم نمی کنید) جمله ای از حضرت امام است "صحیفه نور جلد 9 ص 63 " این که جبهه ها کارخانه آدم سازی است را چه کار می کنید! فرشته ها که آدم نمی شوند! شما حاضرید به خاطر تخریب من، حقیقت را سانسور کنید، کاش به جای اخراجی ها، عقده ای ها را می ساختم که این گونه آماج حملات کج اندیشان برخی مدعیان ارزش ها تا معاندین اصلی انقلاب، نگردد.
 
شاید همسوئی صدای آمریکا و همین شبکه های ماهواره ای جیره خوار و مدعیان روشنفکری در عرصه هنر و برخی دگم اندیشان، نشان می دهد که اخراجی به هدف زده است . 

کسانی که جنگ و شهدا را منحصر در خود می دانند و نمی خواهند این پدیده در سال وحدت ملیف ملی شود و یک ارزش همگانی تلقی شود، برآشفته اند. به راستی اگر کس دیگری این اثر را ساخته بود، برخورد شما و دیگران به همین گونه بود؟ البته این به معنی بی نقص بودن فیلم نیست؛ که هر کار اول و آخر کارگردانی قابل نقد و انتقاد است اما آیا حسن و قبح فیلم را شما یک جا دیده ای؟!
پس یک مقدار علیکم بالتقوا!!
مسعود ده نمکی


مجله خواندنی ها
مجله فرارو
هم اکنون دیگران میخوانند
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین