گفتگو با حسن بیادی نایب رئیس شورای شهری تهران درباره انتقادات خود به رئيسجمهور و مشاورانش، چرايي و چگونگي انتخاب قاليباف به عنوان شهردار و محورهاي چهارگانه تذكرات خود به احمدينژاد و نیز انتخابات دهم و مسائل پس از آن:
گروهي كه اين روزها اداره دستگاه اجرايي را برعهده داشته و در چهار سال گذشته نيز بر مسند اين قوه نشسته بود اعتقاد دارد كه نماينده و مصداق واقعي «اصولگرايي» است و بقيه گرايشهاي اين جريان كه عموما منتقد دولت هستند به بيراهه رفته و «سرگردان» هستند. شما به اين مساله چگونه مينگريد؟
اصولگرايي در شكل فعلي آن، يك نام براي نامگذاري يك جريان سياسي است اما در معنا اصولگرايي را ميتوان اعتقاد به ارزشهاي اصيل انقلاب اسلامي و باور ارزشهاي ديني تعريف كرد. اين شاخص، تعيينكننده اصولگرا بودن يا نبودن است و صرف اينكه عدهاي خود را ميزان اصولگرايي بدانند در حالي كه در عمل، رفتار آنها هيچ تناسبي با شاخصهاي اين گفتمان نداشته باشد آنها را اصولگرا نخواهد كرد.
اين شاخصهاي مورد اشاره شما كدامند؟
اين شاخصها بارها از سوي دلسوزان نظام مخصوصا امام(ره) و مقام معظم رهبري بيان شده است.
بنابراين افراد يا گروهها نميتوانند بهصورت سليقهاي، جريان خود را اصولگرايي بدانند و ساير نيروهاي انقلاب را از دايره آن خارج سازند.
جرياني كه دولت را در اختيار دارد از اين اصول پيروي كرده است؟
بهنظر من، بخشي از آن به شاخصها توجه ميكند و درون اين گفتمان قابل تعريف هستند اما بخش عمدهاي از جريان مذكور مورد نقد اصولگرايان واقعي قرار داشته و اعمال، رفتار و تصميمات آنها خارج از دايره اصولگرايي صورت ميگيرد. در واقع برخي رفتارهاي عدهاي از دولتمردان با ارزشهاي انقلاب داراي فاصلهاي معنادار است.
ممكن است مصاديق آن را بيان كنيد؟
بهتر است در مقطع فعلي كه هرگونه موضعگيري به ايجاد سوءتفاهم و بداخلاقيهاي سياسي بيشتر ميانجامد از ورود به مصاديق پرهيز شود.
بسيار خب، به شكل ديگر اين سوال را مطرح ميكنم. از دو گرايشي كه در جريان حاكم در دستگاه اجرايي برشمرديد، كداميك اكثريت دارد؟
دو بحث وجود دارد. يكي به شخص رئيس دولت و ميزان رعايت شاخصههاي اصولگرايي از سوي وي بازميگردد و ديگري اعضاي كابينه و مسئولان اجرايي را در برميگيرد. بهنظر من، اكثر وزراي دولت نهم و وزرايي كه در دولت جديد در حال ايفاي وظايف خود هستند از مديران اصولگرا بهشمار ميروند اما اينكه رئيس دولت و مشاوران ارشد و اصلي او تفكري متفاوت از گفتمان اصولگرايي را ترويج ميكنند موضوع قابل تاملي بوده و بحث ديگري است.
منظور از مشاوران ارشد چه كساني هستند؟
حلقه اصلي كه اطراف رئيس دولت قرار دارند و در ميان شما يا در بين گروههاي سياسي بهعنوان رايحه خوش، از آنها نام برده ميشود. آنها «بدون راي» بر سر كار آمدهاند.
منظور شما صرفا مشاوران ارشد آقاي احمدينژاد است؟
ممكن است در ميان معاونان و ديگران هم، اين گرايش ديده شود.
شما با تابلوي «آبادگران» وارد انتخابات شوراي شهر دوم شديد، آقاي احمدينژاد را بهعنوان شهردار تهران برگزيديد و در انتخابات رياستجمهوري نهم از وي حمايت كرديد و پس از انتخابات به منتقد رئيس دولت بدل شديد؛چه تحولاتي در آن بازه زماني دو ساله رخ داد كه به منتقد شدن شما و جمعي از همفكرانتان انجاميد؟
ما از روزي كه در شوراي دوم كار خود را آغاز كرديم يك تيم منسجم بوديم كه برنامه خاصي را براي اداره كشور دنبال ميكرديم. هنوز هم اعتقاد دارم كه اگر آن برنامه بهدرستي اجرا مي شد و با خلف وعده برخي همراهان سابق ما مواجه نميشد امروز وضع كشور در حوزههاي مختلف اينگونه نبود.
يعني شما از شوراي دوم براي رياستجمهوري نهم در حال برنامهريزي بوديد؟
از شوراي دوم نه! اما در شوراي شهر دوم بهعنوان يك گروه فكري مشغول برنامهريزي نه فقط براي تهران، بلكه براي اداره بهتر كشور شديم. اين گروه نه بهعنوان اعضاي شوراي شهر بلكه بهعنوان جمعي از همفكران در حال تهيه و تدوين برنامه بود. مشكل جايي بروز كرد كه برخي دوستان پس از پيروزي در انتخابات رياستجمهوري نهم تغيير روش و دادند و بخشي از اصولگرايان نسبت به اين تغييرات ناگهاني، موضع انتقادي گرفتند. البته من اعتقاد دارم كه اين انتقادات هيچگاه تخريبي نبوده و سازنده هم بوده اما اساسا دوستان دولت، گوشي براي شنيدن انتقاد ندارند.
اگر اعتقاد داريد كه انتقادهاي شما سازنده بوده چرا از سوي مسئولان دولت شنيده نشده است؟
بخشي از اين مساله به روحيات رئيس دولت و همان حلقه اصلي كه راجع به آن بحث كرديم بازميگردد. در عين حال من معتقدم كه بخشي از اين تغييرات رخ داده در چهار سال گذشته و البته در دوره اخير، بهخاطر پي بردن به مفيد بودن انتقاداتها صورت گرفته است. در همان ماههاي ابتداي كار دولت نهم و باب شدن برخي رفتارها از سوي مسئولان اجرايي، پيشبيني ميكرديم كه در بسياري از سياستها موفق نخواهند بود.
بهنظر شما چه عاملي سبب فاصله گرفتن رئيس دولت و مشاوران ارشد وي از گروهي بود كه با حضور دوستان شما در شوراي شهر دوم تشكيل شده بود؟
فكر ميكنم اگر خود آنها به اين سوال پاسخ دهند بهتر باشد و ممكن است 10 سال آينده بهتر بتوان در اينباره سخن گفت!
اگر بخواهيد بهطور سربسته به آن اشاره كنيد چه؟
البته نبايد از حق گذشت و بي انصافي نمود زير رئيس محترم دولت و اكثر دوستان هميشه احترام ما را داشتهاند و برخي سمتها را نيز به من و برخي ديگر از دوستان پيشنهاد كردند اما مشكل ما پست سياسي نبود. ما با روشهاي در پيش گرفته شده بعد از انتخابات نهم مخالف بوديم.
كدام روشها؟
در سياستگذاريهاي كلان و انتخاب افراد براي پستهاي مختلف، گروهي بهعنوان تصميمگيرنده اول و آخر فعاليت ميكردند كه به هيچ وجه شايستگي اين كار را نداشته و ندارند و درست به همين دليل، امروز كشور در بسياري از حوزهها دچار نارسايي شده است.
اين گروه مورد اشاره شما در حلقه اوليه شعار شوراي شهر نبودند؟
خير بسياري از آنها نبودند و اثرگذاري هم نداشتند.
پس در چه فرآيندي به اين جايگاه دست پيدا كردند؟
در فرآيند رفاقت يا بهتر بگويم «فرآيند باندي» و در شكلگيري حلقه اول نزديك به رئيس دولت، در صورتي كه تخصصگرايي و شايستهسالاري نقشي نداشت و نوعا در انتخابات حضور جدي نداشتند.
هشت به هفت شدن شما در شوراي شهر دوم پس از انتخابات رياستجمهوري و انتخاب دكتر قاليباف بهعنوان شهردار در برابر گزينه مورد حمايت دولت با شرايطي كه به آن اشاره كرديد ارتباط داشت؟
انتخاب شهردار تهران به تغيير رويه مسئولان ارشد دولت نهم ارتباط داشت. ما آقاي عليآبادي را گزينه مناسبي ارزيابي نميكرديم. اگر چه ايشان از افراد متخصص و فهيمي مي باشند و همانطور كه اشاره شد از طرف همان هفت نفر عضو شورا كه حامي دولت بودند ايشان را كانديداي شهرداري تهران معرفي كردند. البته آقاي عليآبادي براي ما ناشناخته نبودند اما ما اعتقاد داشتيم با شاخصهايي كه داشتيم، در آن زمان ايشان توان اداره تهران را نداشتند.
شاخصهاي شما چه بود؟
بعد از انتخابات رياستجمهوري نهم، اعضاي شوراي شهر تهران ديداري با مقام معظم رهبري داشتند. ايشان در آن ديدار فرمودند كسي را بهعنوان شهردار پايتخت انتخاب كنيد كه تفكر كشورداري داشته باشد يعني نگاه شهردار تهران به اين كلانشهر بايد نگاهي به بزرگي ايران باشد.
لذا بهرغم اينكه ما در رقابت انتخاباتي رياستجمهوري نهم رقيب آقاي قاليباف بوديم اما فكر ميكرديم با توجه به تاييدات مقام معظم رهبري درخصوص ايشان و ويژگيهاي مديريتي كه در فرماندهي نيروي هوايي و در زمان فرماندهي قرارگاه سازندگي خاتمالانبيا(ص) داشت و آثار مثبتي كه در نيروي انتظامي در سطح ملي داشتند، ايشان را كانديدا كردند.
در فضاي بعد از تير 84 اين رفتارها، واكنشهاي خاصي داشت و بسيار سخت بهنظر ميرسيد اما خوشبختانه اين اتفاق افتاد و امروز آقاي قاليباف به يك ظرفيت سياسي و مديريتي براي كشور تبديل شدهاند. بهنظر من اعضاي شورا در ماموريت انتخاب شهرداران عملكرد موفقي داشتند.
يعني از انتخاب آقاي احمدينژاد هم دفاع ميكنيد؟
بله، انتخاب خوبي بود.
اما روش مديريتي و ديدگاه شهردار فعلي تهران در حوزه مديريت و سياست، تفاوت زيادي با احمدينژاد دارد؟
بله آنها از دو منظر متفاوت به مسائل مينگرند اما نميتوان از اين مساله عبور كرد كه شهرداران منتخب شوراي شهر دوم، از ظرفيتي برخوردار شدند كه شهردار اول در دوره نهم با اقبال عمومي مواجه شد و شهردار دوم نيز همواره يك گزينه بالقوه براي رياستجمهوري بهشمار ميرود. عملكرد مثبت اين دو شهردار باعث شد، مردم براي انتخاب آنها براي رياست جمهوري تمايل داشته و درخصوص آقاي قاليباف هم امروز اين تمايل ديده ميشود.
در صورتي كه در گذشته، رويكرد مردم به شهرداران و مديريت شهري اينگونه نبود و مديريت شهري را يك مديريت مزاحم تلقي مي كردند.
اگر يادتان باشد در گذشته، قاطبه گروههاي مخاطب در شهر حاضر به همكاري با شهرداري نبودند اما امروز شهرداري هم داراي برنامه است و هم داراي ارتباط منطقي بین مردم با ظرفيت و مشاركت بسيار بالا.
خيليها اعتقاد دارند كه به هر حال احياي ظرفيت شوراها در دولت آقاي خاتمي، نقش تعيينكنندهاي در برنامهريزي و مديريت شهري منسجمتر دارد؟
دوستان ما در شوراي اول زحمات زيادي را متقبل شدند اما متاسفانه به دلايل گوناگون و عدم مديريت صحيح در برخورد با معضلات شورا در كميته حل اختلاف نتوانستند دوره خود را به خوبي به پايان برسانند.
البته اين امر قابل پذيرش است اما توسعه و احياي شوراها با زحمات شوراي دوم در کل کشور اتفاق افتاد و ما در شوراي دوم تلاش گستردهاي را براي ايجاد انسجام و اتحاد ميان شوراهاي سراسر كشور صورت داديم. مخصوصا آقايان چمران، خادم و خانمها خير و معتمدي و دیگر دوستانمان در دیگر مراکز استانها و کلانشهرهای کشور براي ايجاد پيوند و تشكيل كميسيونهاي تخصصي و همچنین در شوراي عالي استانها زحمات زيادي كشيدند كه نبايد فراموش شود.
البته بحث شوراياريها كه با تلاش بعضی از اعضاي شورای اول بهطور جدي دنبال شد نيز امري قابل توجه است. شوراي شهر تهران در اين امر نقش مهمی داشت و امروز هم به برکت آن تلاشهای صادقانه شوراي پيوند مباركي درجمع شهرداران كلانشهرها ايجاد شده است. همانطور كه اشاره كردم ما تفكر مخاطبان را نسبت به شهرداري و مديريت تغيير داديم و شهرداري را به يك سازمان پاسخگو تبديل كرديم.
اگرچه هنوز بعضي از معضلات جدي وجود دارد و در جهت اهداف مخصوصا تحقق چشمانداز20 ساله راه بسیار طولانی وجود دارد که با وحدت رویه و همدلی و همچنین با توجه به خرد جمعی در مدیریت واحد شهری میتوان این راه را کوتاهتر نمود.
اختلافاتي كه پس از شوراي شهر دوم با دولت نهم آغاز شد كار را به جايي رساند كه آبادگران جوان و ديگر گروههاي اصولگرا، بهعنوان تشكلهاي منتقد دولت شناخته شدند. اين اختلافات در شوراي سوم، مجلس هشتم و بهخصوص در رياستجمهوري دهم به اوج خود رسيد. چرا اين روند صعودي بود؟
تغييررويهاي كه در ابتداي بحث با شما به آن پرداختيم، اولين و اصليترين عامل اين انتقادات از دولت بود اگر چه همه اين تلاشها و انتقادات براي رضاي خدا و تعالي دولت محترم مي باشد.
مگر از ابتدا خصوصيات آقاي احمدينژاد را نميشناختيد؟
خير، اين اتفاق تدريجا رخ داد و البته عوامل مختلفي در ايجاد اين ذهنيت در آقاي احمدينژاد موثر بود كه در مقطع فعلي امكان باز كردن آن وجود ندارد.
سعي نكرديد جلوي تصميمات غلط را بگيريد؟ چون به هر حال شما امكان ديدار با رئيس دولت را داشتيد.
من در جلسات خصوصي طبق معمول تذكرات خود را كه حول محور دين و ارزشهاي انقلاب بود به آقاي احمدينژاد دادم و البته اين تذكرات كاملا دوستانه بود. اگر انتقادات دوستانه ما پذيرفته نشد میتوان حدس زد وضعيت پیشنهاد و انتقادات ديگران چگونه است.
اصليترين محور اين تذكرات چه بود؟
انتصابهايي كه صورت گرفت. برخي از اين افراد تا يك ماه و بعضي يك هفته مانده به انتخابات رياستجمهوري نهم، حتي حاضر به بردن اسم احمدينژاد بهعنوان كانديدا نبودند و وي را همراهي نكردند. ما اعتقاد داشتيم كه حركت جمعي ما كه پيش از شورا آغاز شد، نبايد دچار آسيب شود و حداقل هماهنگي بايد بين گروه وجود داشته باشد. افرادي كه با اصل ورود احمدينژاد به صحنه انتخابات مخالف بودند در چهار سال گذشته به جايگاه والايي در نزد او دست يافتند.