bato-adv
bato-adv
bato-adv

بهرام افشاری: با پول جایزه بازیگری موتور خریدم و پیک موتوری شدم

افشاری درباره بازیگر شدنش گفت: من خودم قبلا فوتبالیست هم بودم، اما نگذاشتند سراغ فوتبال بروم. اصلا فکر نمی‌کردم وارد هنر بازیگری شوم. در هر رشته‌ای که احساس می‌کنی می‌توانی در آن دیده بشوی، تهران نقطه اصلی است. من اگر ۴۰ درصد ۵۰ درصد از پیشرفت خودم را در شهر خودم داشتم به تهران نمی‌آمدم. اما چنین شرایطی فراهم نبود و من به تهران آمدم و خیلی زود تندیس بازیگری جشنواره تئاتر فجر را به دست آوردم.
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۰ - ۰۱ اسفند ۱۳۹۷

بهرام افشاری

سیدعلی ضیا شب گذشته سه شنبه ۳۰ اسفند میزبان بهرام افشاری بازیگر سریال «پایتخت» بود.

به گزارش خبرآنلاین، بهرام افشاری در پاسخ به پرسشی درباره ماجرای خبری که مبنی بر برنده شدن سیمرغ توسط او برای فیلم «به کارگر ساده نیازمندیم» پخش شده بود، اما با اعلام نامزد‌ها او حتی جزو آن‌ها هم نبود، توضیح داد: جا دارد اول یک بیوگرافی از خودم بگویم. من از ۱۶ سالگی البته در شهرستان روی سن تئاتر بودم و این فضا را دوست داشتم. من با افتخار بچه همدان هستم. در فضای کار‌های کودک و فانتزی ۴، ۵ سال فعالیت داشتم و بعد تصمیم گرفتم به صورت حرفه‌ای کار را ادامه بدهم و به تهران آمدم و شاگرد استاد سمندریان شدم.

بازیگر «عصبانی نیستم» ادامه داد: زحمت و تلاشی پشت فیلمی که از آن نام بردی بود و جا دارد از اعتماد آقای منوچهر هادی تشکر کنم. به هر حال اعتماد کردن سخت است. آن‌ها قرار بود یک شخصیت بومی انتخاب کنند، اما با من روبرو شد و تمام محاسباتش بهم ریخت. من لهجه آذری بلد نبودم و ۴۰ روز تمرین کردم. در جشنواره هم مردم کار را دوست داشتند و مرا مورد لطف خود قرار دادند. اما آخر نشد.

افشاری یادآور شد: حتی به من گفتند بهرام نیم ساعت دیگر که خبر‌ها اعلام می‌شود تو مهمان فلان برنامه شو و اواسط مصاحبه خبر نامزد شدنت را به تو اعلام می‌کنیم، اما مصاحبه من تمام شد و خبری نشد.

او افزود: مردم خیلی بهتاش فریبا را دوست داشتند. من دنبال چرایی این موضوع هستم. او کار‌های درستی هم انجام نمی‌داد، اما چرا دوستش داشتند؟ او در خانواده سنتی زندگی می‌کند، اما اگر کاری هم مخالف خانواده انجام می‌داد صادق بود.

این بازیگر در پاسخ به اینکه چرا استقلالی هستی، تاکید کرد:، چون باید باشم! دوست ندارم در فضای فوتبالی کل کل کنم و به بقیه احترام می‌گذارم. من از باخت پرسپولیس در مقابل کشور‌های خارجی خوشحال نمی‌شوم. در مقابل نظام سرمایه داری ما داریم دست خالی جلو می‌رویم البته استقلال دست خالی تر.

افشاری درباره بازیگر شدنش گفت: من خودم قبلا فوتبالیست هم بودم، اما نگذاشتند سراغ فوتبال بروم. اصلا فکر نمی‌کردم وارد هنر بازیگری شوم. در هر رشته‌ای که احساس می‌کنی می‌توانی در آن دیده بشوی، تهران نقطه اصلی است. من اگر ۴۰ درصد ۵۰ درصد از پیشرفت خودم را در شهر خودم داشتم به تهران نمی‌آمدم. اما چنین شرایطی فراهم نبود و من به تهران آمدم و خیلی زود تندیس بازیگری جشنواره تئاتر فجر را به دست آوردم.

او یادآور شد: با پول آن جایزه به میدان گمرک رفتم و موتور خریدم و پیک موتوری شدم تا خرج خودم را دربیاورم. حالا که فکر می‌کنم می‌بینم چرا باید کسی که بهترین جایزه بازیگری را گرفته برای بقا پیک موتوری شود؟ امسال هم بهتاش فریبا در سریال پایتخت دیده شد و مردم دوستش داشتند و اینگونه بهرام افشاری شناخته شد.

بازیگر «ایران برگر» با بیان اینکه نقش سختی را در فیلم آقای موتمن بازی می‌کنم و در این فیلم نقش یک نابینا را دارم، اظهار کرد: خود من مخاطب پایتخت بودم و از تمرین‌های تئاترم می‌زدم که «پایتخت ۱» را ببینم. من رفتم تست دادم و آقای تنابنده اعتماد کردند و اول در علی البدل و بعد در پایتخت این همکاری شکل گرفت. مردم خودشان را در پایتخت سهیم می‌دانند و امکان ندارد از خانه بیرون بروم و مردم مرا ببینند و نگویند «پایتخت ۶» چه زمانی پخش می‌شود؟ این هم خوشحال کننده است هم مسئولیت ما را زیاد می‌کند. ما در این شرایط، به سختی می‌خندیم و پایتخت پر از تمرین و ریزه کاری و جزئیات برای درآوردن صحنه‌های خنده دار است.

افشاری درباره سختی‌های سری پنجم سریال گفت: به آقای مقدم می‌گفتم پایتخت تا پیش از این همیشه در طبیعت و جنگل بود تا به من رسید شد ترمیناتور و جنگ ستارگان! قسمت‌های آخر ما فقط آهک نفس می‌کشیدیم و یک بار داشتیم دیالوگ می‌گفتیم، ناگهان وسط دیالوگ داد من به هوا رفت. همه ما را از عقرب‌های آنجا ترسانده بودند و من گفتم یک چیزی در کفشم است کسی کفشم را باز کند. بعد از بیرون آمدن آن هزارپای بزرگ همه با ترس راه می‌رفتیم. ولی تنها چیزی که برای من مهم بود باورپذیر بودن بهتاش فریبا و جواب دادن به اعتماد خانواده محبوب پایتخت بود.

بازیگر «لانتوری» اعلام کرد: پایتخت جدید در راه است و قرار است یک سینمایی بسازیم.

او درباره رفاقتش با نوید محمدزاده و هوتن شکیبا در پایان گفت: نوید و هوتن درخشان هستند و قبل از هر چیز داداش‌های من هستند و چیز‌های زیادی از آن‌ها یاد گرفته ام. ما تلاش کردیم قدرت نه گفتن را تمرین کنیم. شرایطی می‌رسید که مثلا ۲۰ هزار تومان در حسابمان بود و کار میلیونی به ما پیشنهاد می‌شد، اما قبول نمی‌کردیم، چون دنبال ارزشی بودیم که بتواند ما را در مسیر نشان دادن استعداد و توانایی هایمان قرار دهد. نوید و هوتن دقیقا در همین مسیر قرار گرفتند. جوان‌های خوب دیگری هم در تئاتر داریم که به زودی از آن‌ها خواهید شنید.

bato-adv
مجله خواندنی ها
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین