May 24 2024 - جمعه ۰۴ خرداد ۱۴۰۳
- RSS
- |
- قیمت خودرو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- پیوندها و آگهی ها
- |
- آرشیو
- |
- تماس با ما
- |
- درباره ما
- |
- تبلیغات
- |
- استخدام
رسول منتجبنيا، حميد رسايي، محمد هاشمي رفسنجاني و حجتالاسلام شجوني با حضور در برنامه زنده راديويي، در خصوص مواضع دوپهلوي برخي شخصيتهاي مطرح سياسي اظهارنظر كردند.
حجتالاسلام رسول منتجبنيا قائم مقام حزب اعتماد ملي، حجتالاسلام حميد رسايي نماينده مجلس شوراي اسلامي، محمد هاشمي رفسنجاني عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران و حجت الاسلام جعفر شجوني عضو شوراي مركزي جامعه روحانيت مبارز و عضو شوراي مركزي حزب مؤتلفه اسلامي با شركت در برنامه بدون خط خوردگي شبكه راديويي گفتگو با توجه به لزوم شفاف سازي مواضع اشخاص و گروههاي سياسي در خصوص بيانات مقام معظم رهبري، ديدگاههاي خود را بيان كردند.
راديو گفتوگو: در هفته گذشته مقام معظم رهبري در ديدار با مسئولان شوراي هماهنگي تبليغات اسلامي و رؤساي ستادهاي ملي فجر سراسر كشور فرمودند: در دوران فتنه و غبار آلود بودن فضا وظيفه همه به خصوص خواص، موضع گيري شفاف و پرهيز از سخنان و مواضع دو پهلوست. از ديدگاه شما مهمترين وظيفه اشخاص و گروههاي سياسي براي شفاف سازي شرايط امروز كشور چيست؟
حجت الاسلام منتجبنيا: بنده معتقدم گروهها و احزاب سياسي بايد در شرايط كنوني مرزها و مواضع خود را مشخص كنند و اهداف برنامههاي خود را معين كنند تا مردم بدانند با چه گروهها و احزابي در پيوند و همكاري هستند. در اين مسئله هيچگونه شكي وجود ندارد، زيرا اگر شفاف سازي و مرزها مشخص نباشد، چه بسا افراد ماجراجو و فرصتطلب و كساني كه هيچ حزب، گروه، نظام و حتي منافع كشور را قبول ندارند، كارهايي را انجام دهند كه به نام همه احزاب و گروههاي قانوني و شخصيتهاي برجسته تمام شود.
احزاب و گروهها بايد ميدان فعاليت داشته باشند و ابزار لازم براي فعاليت، در اختيار آنها باشد. در شرايط فعلي جز برخي احزاب و گروهها، نه تريبون در اختيار بقيه است و نه امكاني براي شفاف سازي و ارائه نظرات و برنامه خودشان دارند. تريبونهايي كه وجود داشته از آنها گرفته شده و امكان شفاف سازي و صحبت با مردم از بسياري احزاب و گروهها از جمله حزبي كه بنده عضو آن هستم، كاملاً سلب شده و امكاني وجود ندارد كه ما حتي بتوانيم با مردم صحبت و مواضع خود را بيان كنيم.
راديو گفتوگو: از ديدگاه شما مهمترين وظيفه اشخاص و گروههاي سياسي براي شفاف سازي شرايط امروز كشور چيست؟
رسايي: عرض سلام خدمت آقاي منتجبنيا دارم. آقاي منتجبنيا ميفرمايند، اعلام برائت از دشمنان خط مشي همه ما است، همين نكتهاي كه ايشان فرمودند، درست است. امروز مهمترين اقدام اين است كه گروههاي سياسي، شخصيتها از مواضعي كه دشمن از آن استقبال ميكند و به آن توجه دارد و به نوعي دلش را خوش ميكند اعلام برائت كنند. بنده فكر ميكنم شفاف بودن همانطور كه رهبر معظم انقلاب فرمودند يعني اينكه ما مواضع خود را خيلي صريح بگوييم و از آنچه كه آنها به آن توجه و اميد دارند اعلام برائت كنيم. خود همين شفاف سازي موضع حق و صريح سخن گفتن وظيفه ديگري است كه نخبگان، احزاب و گروهها وظيفه دارند كه عمل كنند اما متاسفانه اين اتفاق در اين مواقع رخ نداده است.
آقاي منتجبنيا گفتند كه لازمه اين شفاف سازي در اختيار داشتن تريبون است، طبيعي است كه تريبون احتياج است تا بتوانند اعلام اين برائت و شفاف سازي را كنند، اما سوال من اين است كه آنچه كه شاهد هستيم، مانند حادثه روز عاشورا با اين درجه از قبح كه براي هيچ كس قابل تحمل نبود باعث شد كه آقاي كروبي بيانيهاي داده و در آن بيانيه اعلام برائت خود را از اتفاقات روز عاشورا اعلام نكردند و وقتي ديده ميشود، همان حرفها در روزنامه اعتماد ملي زده ميشود، طبيعي است كه نظام اين نكته را تحمل نميكند.
البته اينكه آقاي منتجبنيا در چنين برنامههايي حضور پيدا ميكنند و مواضع خود را شفاف بيان ميكنند به نوبه خود نيز نوعي كمك محسوب ميشود.
راديو گفتوگو: نظر شما در خصوص صحبتهاي آقاي رسايي چيست؟
منتجبنيا: ما بايد شفاف سازي را تعريف كنيم. منظور مقام رهبري از شفاف سازي اين نبود كه همه يك حرف بزنند. منظور اين بود كه هر كسي نظرات خود را روشن و شفاف بيان كند. ما نبايد انتظار داشته باشيم كه همه يك حرف بزنند و يك ديدگاه داشته باشند. در درون انقلاب، نظام و خانواده نظام نظرات مختلف بايد وجود داشته باشد، منتها اين نظرات كه متفاوت است بايد همانطور كه اشاره كردم امكاني براي بيان داشته باشند. تعبير ايشان (آقاي رسايي) بيزاري بود. حال بحث بنده بيزاري و اشخاص نيست و نميخواهم كه سريع به سراغ اشخاص برويم چراكه بحث ما كلي است و نسبت به حادثهاي، ما نظر خود را به صورت روشن بيان ميكنيم.
ممكن است نظر كسي تند و افراطي باشد و فردي نيز نظر معتدلي داشته باشد؛ منظور از شفاف سازي اين است كه مردم بتوانند تصميم بگيرند وگرنه منظور اين نيست كه همه يك جور حرف بزنند و يك آهنگ داشته باشند. تا زماني كه درون نظام است و منافع ملي و مصالح كشور و حقوق مردم مورد توجه است، نظرات مختلف براي نظام و براي قانون اساسي پذيرفته شده است، بنابراين اشكالي ندارد، نظرات گوناگوني وجود داشته باشد ولي هر گروه و شخصيتي نظر خود را به صورت روشن بيان كند و مردم هم هر نظري را كه مورد خواستشان بود را انتخاب ميكنند.
راديو گفتوگو: با توجه به حمايت برخي جريانهاي خارجي از برخي حوادث و فعاليتها، به اعتقاد شما وظيفه خواص و گروههاي سياسي نسبت به مواضع بيگانگان چيست؟
منتجبنيا: ما نبايد اين مسائل را ملاك قرار دهيم. اينكه آنها شيطنت كردند و از موضع حق يا باطل حمايت كردند ما نبايد تنها آن را ملاك قرار دهيم. چه بسا اين موجب شود آنها براي ايجاد اختلاف مواضع گوناگوني را بيان كنند. يك عده از يك گروهي حمايت كنند و عدهاي ديگر از گروه ديگر، براي اينكه همه را بدبين كنند.
آنها بگويند وابسته به فلان ابر قدرت هستند، شما بگوييد وابسته به فلان ابر قدرت هستند. ما ملاك را خود حق ببينيم، ببينيم حرف مردم چيست، حرف نخبگان چيست؟ اسلام به ما ملاك داده است و ما بر اساس ملاك و معيار بايد حقيقتها را مشخص كنيم. اگر آن جملهاي كه از امام نقل شده و خيلي هم بدان تكيه شده اگر تعريف كردند بايد به آن شك كنيم (اگر مشخص نباشد).
فرض كنيد كه دشمن آمد و گفت اكنون شب است و شما هم مي گوييد شب است؛ در اينجا شما نبايد در شب بودن ترديد كنيد، چه بسا آنها مي خواهند ترديدي ايجاد كنند. ما بايد خودمان در درون خانواده نظام بنشينيم و مسائل را بررسي كنيم، ببينيم آنچه آقايان از آن به فتنه ياد كردهاند و آشوبي كه بوجود آوردند، ريشهاش كجاست و چرا ما بايد فرصتها را بسوزانيم و به اينجا برسيم، مهمتر از همه ما چه كنيم كه قضايا حل شود. مهم حل اين بحرانها و ريشهيابي آنها است. بنده بارها گفتهام كه اكنون مهمترين كار حل اين بحران و جمع كردن اين مسائل توسط عقلا است، نه اينكه كار افراد افراطي باشد. عقلا و افراد معتدل و دلسوز جامعه بنشينند و ريشهيابي كنند كه چرا وضعيت به اينجا رسيده و جلوي تكرار قضايا را بگيرند.
راديو گفتوگو: آقاي منتجبنيا عقيده داشتند، نبايد خلط مبحث صورت گيرد و نبايد همه چيز را در يك قالب ديد، آقاي رسايي نظر شما چيست؟
رسايي: بنده صحبتهاي ايشان را شنيدم و با ابتداي صحبتهاي ايشان موافق هستم اما در برخي موارد ما بايد يك حرف بزنيم؛ مثلا اينكه در رد دشمن نبايد شك كنيم. بنده سوال كردم، بيانيهاي كه آقاي كروبي بعد از حادثه روز عاشورا دادند، در رد دشمن بود يا خير؟ يا در تأييد آن حوادث بود؟ به نظرم در تأييد حوادث بود. بحث يك حرف زدن نيست. قطعاً در امور مختلف ما ميتوانيم نظرات متفاوتي داشته باشيم ولي در چنين مواردي ما بايد موضع خود را در برابر دشمن شفاف كرده و اعلام برائت كنيم. رهبري هم اين مطالب را فرمودند.
آقاي منتجبنيا فرمودند ما گاهي اين حمايت دشمن را نبايد ملاك قرار دهيم. بنده تعجب ميكنم پس چه چيز را بايد ملاك قرار دهيم. ميفرمايند ببينيم اسلام چه چيزي را ملاك قرار داده است؟ من از ايشان سوال ميكنم وقتي قرآن ميفرمايد: هيچ وقت اديان تحريف شده از شما راضي نميشوند، دشمن اسلام هيچگاه از شما راضي نميشود، مگر اينكه شما از آنها تبعيت كنيد. پس هر وقت دشمن از شما راضي شد و براي شما كف و سوت زد، يعني شما از او تبعيت كردهايد. اين ملاك قرآن است. اينكه امام هم فرمود هرگاه دشمن براي شما كف و سوت زد، در خود شك كنيد، برگرفته از همين آيه قرآن است. اين مثالي كه شما زديد موارد كنوني اين چنين بحثهايي است. وقتي آقاياني آنجا مينشينند و به اسم ابوذرهاي آقاي موسوي بيانيه ميدهند يا اينكه يكي از آنها امام زمان را انكار ميكند، ديگري عصمت قرآن را انكار ميكند و ديگري ميگويد، افكار امام در برابر جنبش سبز است، خوب همان حرفها را هم اينجا ميزنند.
آقاي منتجبنيا به ياد دارند، سال 79 رهبر معظم انقلاب با بسياري از شخصيتهاي اصلاحطلب ديدار خصوصي برگزار كردند، همانجا رهبر معظم انقلاب خواستند كه مرزبندي خود را با دشمن مشخص كنند تا معلوم شود اصلاحاتي كه شما ميگوييد با آنچه كه دشمن ميخواهد متفاوت است.
همان موقع هم دوستان ميگفتند اين حمايتهايي كه از اصلاحات ميشود، براي بد نام كردن است، واقعاً اين نكته را به عنوان يك ملاك فرمودند، پس چرا به اين نكته توجه نشد؟ چرا اينها يكبار از امام تعريف نكردند تا بين ما اختلاف ايجاد كنند؟ چرا از رهبري تعريف نميكنند؟ چرا از جريان سياسي كه عدهاي از آنها به خارج از كشور پناهنده شدند و برخي از آنها دور يك ميز بيانيه دادند، اعلام برائت نميشود؟ و برخي از دوستان در اين مواقع نميآيند تا مواضع خود را مشخص كنند.
هنوز هم آقاي منتجبنيا دو پهلو صحبت ميكند. اين مسئله يك ملاك است، اينكه امام فرمودند، مقام معظم رهبري فرمود و قرآن نيز فرمود كه وقتي آنها براي ما كف و سوت ميزنند، تعريف و تمجيد و حمايت و پشتيباني ميكنند، همين كافي است كه ما بفهميم مسيري كه در آن افتاديم مسير باطلي است و بايد خط خود را جدا كنيم.
ميگويند ما بايد به فكر حل قضايا باشيم، بنده فكر ميكنم بحراني از جانب مردم ما وجود ندارد، مردم ما در 9 دي با جمعيت چندين ميليوني به خيابانها آمدند و اعلام كردند و غير از با جمعيت 40 ميليون پاي صندوقهاي راي آمدند و به جمهوري اسلامي رأي دادند. اما متاسفانه بعد از انتخابات يك شبههاي ايجاد كردند، هر روز با توجه به عملكردي كه اين آقايان داشتند، با روشنگريهايي كه صدا و سيما و مطبوعات و نخبگان مطرح كردند، روز به روز شبهه مردم برطرف شد و باعث شد كه مردم در 9 دي ثابت كنند. ما اكنون بحراني در كشور از جهت مردم نداريم، بلكه آنها اكنون در يك بحران گرفتار شدند، بحراني كه متأسفانه ميبينيد و مشروعيت مردمي ندارند.
به همين دليل ميخواهند سر و ته قضيه را هم بياورند. راه بيرون آمدن از اين بحران كه خود آقايان درست كردند، تبعيت از قانون است. آقاي منتجبنيا ميگويد كه بايد راه حل را بسپريم به عقلا نه به افراط گران. من هم اين حرف شما را قبول دارم. ميپرسم شما عاقلتر از جايگاه رهبري و جايگاه قانون اساسي سراغ داريد؟ اگر ما راهكار رهبري را قبول داريم، چرا باز بايد بگوييم كه رهبري را صالحترين فرد براي حل مناقشه ميدانيم، اما باز بگوييم هنوز هم خطبههاي نماز جمعه تنها راه حل موجود است. اين يك تناقض است.
منتجبنيا: به بنده اصرار كردند، تا در راديو گفتگو صحبت كنم؛ من از مناظره پرهيز ميكنم؛ البته حرف براي گفتن زياد داريم. ما بحثهايي داريم كه همه پاسخ دارند. مردم ميدانند واقعيت غير از آنچه كه آقايان ميفرمايند، است. آقايان اصرار داشتند كه راه حل را بگوييم و اولويت فعاليت احزاب را بگوييم. آقاي رسايي بحثهايي را مطرح ميكند كه هزار و يك جواب دارد، خود ايشان هم ميدانند كه خلاف واقع صحبت ميكنند و براي مردم نيز كه مشخص است.
بحث مردم تمام شده نيست، اينگونه نيست كه بحراني وجود ندارد، اگر بحراني نبود، چرا اكنون مسئولين مملكت در صدد حل مسئله هستند؟ چرا ما اين گونه بحث ميكنيم؟ همين بحثهاست كه موجب كش پيدا كردن قضايا ميشود. بالاخره واقعيتي در كشور پديد آمده كه شما چه بخواهيد بپذيريد يا نپذيريد سوء مديريتي بوده در كارها كه كار به اينجا كشيده شده است. ما دائماً از كيسه رهبري خرج نكنيم؛ بگذاريم مقام معظم رهبري در جايگاه محترم خود باشند. چرا وقتي كم ميآوريم زود سراغ مقامات عاليه نظام ميرويم، در حالي كه بايد با استدلال در حال بحث باشيم. آخرين جمله من اين است كه آقاي رسايي گفتند ملاك طبق فرموده قرآن و امام، رضايت دشمن از شماست.
من ميگويم اگر آنها به هر دليلي آنچه براي ما روشن است را بيان كردند، ما نبايد انكار واقعيت كنيم. آن آيهاي كه خوانديد، رضايت دشمن است اما آنها هرگز راضي نيستند. آمريكا، اسرائيل، روسيه، چين با اصلاح طلب مخالفاند،با اصولگرا مخالف هستند، با من و شماي طلبه مخالفاند.
تصور نكنيم آنها به خاطر فكرمان علاقمند به من يا شما هستند؛ آنها با اساس مخالف اند. چرا ما دعواهايمان را به خارج منتهي ميكنيم. خودمان مي توانيم اختلافا تمان را حل كنيم. چرا تا كم مي آوريم يا از مقام معظم رهبري سرمايه مي گذرايم، يا ارجاع مي دهيم به امريكا و انگليس، خودمان عقل و فكر داريم و مي توانيم بحران را مديريت كنيم، والله كشور دچار بحران و اضطراب است. بگذاريد علما مسائل را بررسي كنند و به اتفاقات دامن نزنيم.
رسايي: من تعجب ميكنم. ما صحبتهاي آقاي منتجبنيا را نقد كرديم؛ باب نقد هم كه از دوم خرداد باز شد و ما هم معتقديم از بركات آن موقع نقد به وجود آمد. دوستان خود تحمل نقد را نمي كنند، وقتي ما صحبت از نقد ميكنيم ميگويند چرا به اين امور پرداخته مي شود. بالاخره اين نظريه است و قضاوت با مردم است. مردم تشخيص مي دهند اين ادعا درست است يا خير. من سوالم از اين برادران اين است، مي فرمايند رهبري در جايگاه خود بماند،من نمي دانم اين رهبري پس در چه مواقعي به درد ما ميخورد؟ اگر قرار است زماني كه اختلافي پيدا شد، ما نتوانيم به رهبري مراجعه كنيم پس اين جايگاه رهبر معظم انقلاب براي كجاست؟ اين جايگاه در دوره غيبت براي همين مواقع است و قانون اساسي هم براي همين مواقع آمده است. حيات 10 ساله امام امت در طول ده ساله دوره بعد از انقلاب هم براي همين بود. در آن زمان اگر بين جريان راست و چپ اختلافي پيش مي آمد خدمت امام مي آمدند و مسئله را مطرح مي كردند و امام با يك اشاره قضيه را حل ميكردند.
راديو گفتگو: آقاي رسايي عذر خواهي ميكنم! بنده به اطلاع شنوندگان عزيز مي رسانم كه جناب آقاي مهندس محمد هاشمي رفسنجاني عضو حزب كارگزاران سازندگي تا قبل از اينكه بنده با ايشان صحبت كنم گوشي ايشان روشن بود و صحبتها را مي شنيدند اما بعد از آنكه خواستيم با ما ارتباطشان برقرار شود گوشي ايشان خاموش شد. اگر صداي ما را مي شنوند گوشي را روشن كنند تا ما بتوانيم با ايشان ارتباط برقرار كنيم.آقاي رسايي ببخشيد. بفرماييد.
رسايي: دوستان مي گويند چرا بحث ميكنيد و چرا وارد اين مقولهها مي شويد؟ برخي اوقات هم مي گويند چرا در بحث خود نام مقام معظم رهبري را به ميان مي آوريد؟ ما نميدانيم پس به چه استناد كنيم؟ به قانون اساسي، به رهبري؟ بالاخره ما به يك فصل الخطاب نياز داريم. آقايان ميگويند: ما يك عاقل مي خواهيم، مرضيالطرفين مي خواهيم. هرآنچه را كه مقام معظم رهبري فرمودند ما تبعيت ميكنيم و مردم ما هم تبعيت ميكنند. مردم ما 9 دي آمدند فقط به خاطر اينكه دست ناپاك دشمن به اين اصل كشيده شده است كه بي بي سي و اين دشمنان كه من شك ندارم دشمن آقاي منتجب نيا هستند، آنها حتي دشمن لباس آقاي منتجب نيا و انقلاب هم هستند. بحث اين است كه چرا دوستان ما مواضعي مي گيرند كه آنها خوشحال مي شوند.آنها مي خواهند سر به تن نظام نباشد،30 سال است تلاش مي كنند كه اين نظام را سرنگون كنند. 30 سال است به انواع حيله ها متوسل شده اند. امام بارها فرمودند اينها از طريق بحران هاي خارجي و حمله نظامي نمي توانند اين كشور را تصاحب كنند ولي از طريق خود ما مي توانند اين كار را انجام دهند.
حال چگونه اين امر تحقق مي يابد؟ با عقبگرد ما از مواضع خود، اگر ما از آنها تبعيت كنيم ديگر افراد انقلابي نيستيم. ديگر از مردمي كه در جبهه هاي مختلف جانشان را تسليم حق كردند نيستيم. من نمي دانم كدام قسمت اين مطالب افراطي است؟ اگر تأكيد شود كه حتماً قانون بايد اجرا شود، شعاري بود كه دوستان دادند و مردم هم اعتماد كردند به اين شعار و پاي صندوق ها آمدند. راه حل اين است كه دوستان بيايند استدلال كنند و منطق خود را بگويند، اما متأسفانه نمي دانيم چه مي شود كه يكدفعه موبايل ها خاموش مي شود و يا در صحنه حضور پيدا نمي كنند. واقعيت جامعه اين است كه مردم ما، مردمي دين مدار هستند. هرگاه ببينند به سمت دينشان دست درازي شده به تعبير امام در برابر تمام دنياي آنها مي ايستند. آنچه براي مردم ما مهم است مسئله دين است. درست است براي كه همين مردم معيشت، خدمات و رفاه مهم است، ولي از دينشان مهم تر نيست. ما مسئولين در درجه اول وظيفه داريم از آرمان هاي ديني مردم پاسداري كنيم.آقاي گنجي وجود امام زمان راكه تمام هستي70 ميليون ايراني در كشور است را انكار كرد.
راديو گفتگو: ارتباط ما با آقاي هاشمي برقرار است اگر اجازه بدهيد صحبت كوتاهي با ايشان داشته باشيم و سپس در خدمت شما باشيم. جناب آقاي هاشمي سلام شب شما به خير!
محمدهاشمي: عليكم السلام.
راديو گفتگو: قربان باتري گوشي شما تمام شده بود!
محمدهاشمي:موبايل بنده باتري ندارد و اگر شما مجدد طول دهيد باتري گوشي بنده تمام ميشود و يك بار خاموش كردم تا بتوانم با شما صحبت كنم.
راديو گفتگو: اي كاش ميتوانستيد با يك تلفن ثابت با شما تماس بگيريم.
محمدهاشمي:بنده به تلفن ثابت دسترسي ندارم.
راديو گفتگو: از ديدگاه شما مهمترين وظيفه اشخاص و گروه هاي سياسي براي شفاف سازي شرايط امروز كشور چيست؟
محمد هاشمي: اين سوال را بايد از گروه هاي سياسي بپرسيد. بنده وكيل و وصي گروه هاي سياسي نيستم؛ اما بحث شفاف سازي بحثي است كه از مقوله اجتماعي و حقوق اجتماعي اين بحث يك جاده يكطرفه نيست بلكه يك جاده دو طرفه است. به نظر من دولت بايد شفاف سازي كند و مواضع خود را روشن كند و خصوصاً به مردم پاسخگو باشد. در نظام مردم سالاري نمي توان مردم را خس و خاشاك ناميد و سپس از آنها توقعاتي داشته باشيم بالاخره اين يك جاده دو طرفه است. اين شفاف سازي را مي توان چنين توضيح داد كه اگر كسي بيايد و وارد مقولات شود، مسائل را به درست مورد بررسي قرار دهد و پاسخگويي دولت رضايت مردم را در نظر گيرد.
راديو گفت و گو: آقاي رسايي در مورد روشن شدن و مواضع دو پهلو سخن گفتن و سپردن راه حل به عقلا صحبت هايي داشتند؛ نظر شما درباره صحبت هاي ايشان چيست؟
محمد هاشمي: سوال من اين است كه آيا در مملكت ما هم عقلا بايد وارداتي باشند؟ مشخص است كه عقلا چه كساني هستند. بله اگر به آنها رجوع شود طبعاً مسائل به گونه اي ديگري حل مي شود. اما ابتدا بايد عقلا را تعريف كنيم تا متوجه شويم كه آنها چه كساني هستند.
راديو گفت و گو: آيا به نظر شما درحال حاضر چه افرادي دو پهلو صحبت مي كنند در اين باره چه بايد بكنيم؟
محمد هاشمي: بنده همه موارد را تعقيب نمي كنم اما شاهد استناد برخي به مسائلي هستم؛ مانند اينكه يك مقام يا شخصي در ديدار خصوصي چه گفته است هستم. به نظر من ما بحث ديدارهاي خصوصي را نبايد وارد مقولات اجتماعي بكنيم. بايد مواضع علني هر شخص را روشن كنيم. اگر كسي جزء مسئولين كشور باشد يكسري مواضع علني دارد.در هنگام بحث ها اين مسائل را بايد ملاك قرار دهيم نه اينكه فلان آقا در فلان ديدار محرمانه يا در فلان ديدار خصوصي چه حرفي زده است. اين حرف هاي خصوصي يا محرمانه ملاك رفتار گروه ها قرار گيرد. اين مسئله اصلا قابل قبول نيست زيراگروه مقابل نيز مي تواند به ديدار خصوصي با همان مقام استناد كندو بعد مدعي شوندكه به بنده در مورد موضوعي اينگونه فرمودند. در نتيجه به اين مسائل حل نمي شود . بنابراين اگر خواهان عمل به توصيه هاي مقام معظم رهبري هستيم تا آرامش به جامعه بازگردد، اولا بايد قانون اساسي را ملاك قرار دهيم و سپس نيز پيشنهادي (كه بنده نشنيدم از چه كسي بوده است) را عمل كنيم و مسئله را به عقلاي قوم ارجاع دهيم. اين گونه نيست كه كشور پيرو عقلا نباشد چراكه ذهنيت ها، اشخاص و عقلا كساني هستند كه در اين مقوله جاي مي گيرند. ملاك هم بايد اظهارات علني و رسمي باشد نه صحبت هايي كه در پشت پرده به طور خصوصي زده شده و يا برداشت هايي كه از فرمايشات مسئولين داشته ايم و سپس صحبت هاي خصوصي آن مسئول را بيان كنيم و بعد مدعي ميشويم كه ايشان اين سخنان را تكذيب نكردند در نتيجه حرف هاي بنده درست بوده است.
محمد هاشمي: پس بنده از خدمتتون خدا حافظي ميكنم.
راديو گفتگو : بنده از حضورشما سوالاتي دارم.
محمد هاشمي رفسنجاني: موبايل بنده باتري ندارد و در خيابان هستم و به تلفن ثابت دسترسي ندارم.
راديو گفتگو: حالا تا جايي كه باتري تمام شود اجازه دهيد ازحضورتان استفاده كنيم. اشكالي ندارد؟ مثل اينكه باتري گوشي آقاي هاشمي تمام شده است.
راديو گفت و گو: جناب آقاي شجوني نظر شما درباره پرهيز از دو پهلو سخن گفتن و صحبت هاي آقاي هاشمي چيست؟
حجت الاسلام شجوني: يك روايتي از حضرت اميرالمومنين است كه ايشان فرمودند: كسي كه محكم حرف مي زند پيداست كه قلبش به آن حرفش ايمان دارد. مانند فردي كه با صداي بلند مي گويد شكر مي فروشم، اين شخص به شيريني شكر خود ايمان دارد. اما فالگير نمي تواند قرص و محكم سخن بگويد، حرف هايش را بريده بريده بيان مي كند و هميشه حواسش به اطرافش است تا پليس او را نبيند و به اين علت فالگير به سخنان خود ايمان ندارد و بريده بريده حرف مي زند اما فردي كه قرص و محكم سخن مي گويد پيداست كه قلبش به گفته هايش ايمان دارد زيرا او پيوسته سخن مي گويد.
راديو گفت و گو: آقاي رسايي اگر نكاتي براي گفتن باقي مانده است بفرماييد؟
رسايي: آقاي هاشمي فرمودند جاده بايد دو طرفه باشد بنده كه عرض مي كنم اين جاده بايد صد طرفه باشد. هر كسي در هر سويي بايد شفاف باشد، ما تنها دو طرف نداريم؛ دولت، مجلس،گروه هاي سياسي نيز بايد شفاف باشند. عدم شفاف سخن گفتن ما باعث استفاده دشمن مي شود. آقاي هاشمي اشاره كردند دولت وقتي مي گويد خس و خاشاك، صدا و سيما آن هنگام اين موضوع را پخش كرد كه آقاي رئيس جمهور در سخنراني خود 10 بار گفتند من رئيس جمهور 40 ميليون هستم،كساني كه مسجد آتش مي زنند خس و خاشاك هستند. مگر ما شك داريم؟ هر كسي كه مسجد و خيابان و اموال مردم آتش مي زند خس و خاشاك است. اين را هم ايشان آن زمان گفتند و صدا و سيما هم پخش كرد. بعد مشخص شد صحبت هاي ايشان دست كاري شده بود. اين هم باز شفافيت بود و خيلي خوب بود كه دوستان بگويند سراغ عقلا برويم و با عقلا مسائل را حل كنيم. استناد به ديدارهاي محرمانه نشود، من از اين صحبت ها استقبال مي كنم، ما عاقل تر، جامع تر، مرزي الطرفين تر از مقام معظم رهبري نداريم. ديروز هم آقاي هاشمي فرمودند:رهبر معظم انقلاب اصلح ترين فرد براي حل مشكلات كشور هستند و اين سخن امروز تيتر بسياري از روزنامه ها بود. همه رهبر را قبول دارند، به هر آنچه ايشان (رهبر) فرمودند تن دهيم. مي گويند استناد به ديدارهاي محرمانه نشود. مگر ما به ديدارهاي محرمانه رهبري استناد مي كنيم؟همين جا آقاي هاشمي در سخنراني ديروز خود گفتند: من هنوز در پيشنهاداتم در نماز جمعه معتقدم. اين دو پهلو حرف زدن است،اگر ايشان به پيشنهادات خود در نماز جمعه معتقدند، پس رهبري اصلح ترين فرد براي حل مشكلات نمي شود ،چون رهبري پيشنهادات نماز جمعه ايشان را ندادند. اگر رهبري اصلح ترين فرد است ديگر ايشان نبايد به پيشنهادات نماز جمعه خود تكيه داشته باشند.
راديو گفت و گو: جناب آقاي شجوني اگر مطلب خاصي داريد بفرماييد؟
حجت الاسلام شجوني: مقام معظم رهبري مصداق واقعي بصيرت است، قانون هم به ايشان همه نوع اختيار داده،كساني كه براي انتخابات رياست جمهوري نام نويسي كردند،گفتند ما همه شوراي نگهبان، قانون اساسي و ولايت فقيه را قبول داريم. اكنون كه ساكت شدند،يا دو پهلو حرف مي زنند يا به موقع حرف نمي زنند. اين افراد آتش فتنه را روشن تر نگاه داشته و آن را فروزان تر كرده اند. اينها خواصي هستند كه بصيرت ندارند. ما اكنون عوامي داريم كه بصيرتشان از خواص بيشتر است. چرا گير كرده اند؟يا خود پسندي است، يا خود زياد بيني است، يا حسد است. قبلا صحبت انتخابات بود، اكنون صحبت اين است كه امام زمان دروغ است، صحبت اين است كه عاشورا خرافات است، صحبت اين است كه عكس امام را بايد پاره كرد.به نظر من خواص بايد بيدار شوند،يا حرف نزنند اگر حرف مي زنند شفاف سخن بگويند، قانوني حرف بزنند. اگر استخوان لاي زخم بگذارند خيانت كرده اند.