bato-adv
کد خبر: ۵۳۷۲۶
سعید لیلاز در گفتگو با فرارو اظهار عقيده مي كند:

اتفاقا هیچ رونقی در کار نیست

تاریخ انتشار: ۱۸:۳۱ - ۱۷ مرداد ۱۳۸۹


فرارو- یک کارشناس اقتصادی معتقد است با توجه به سیاست‌های انبساطی دولت در بخش‌های مالی و پولی و همین طور رکود بازار مسکن، افزایش شاخص‌ بورس طبیعی است. به عقیده او شاخص بورس باید از 30 هزار فراتر برود و 16هزار واحدی بودن آن در این شرایط نشان از بی‌رونقی بازار بورس دارد.

سعید لیلاز تحلیل‌گر و کارشناس مسائل اقتصادی معتقد است در واقع در بازار بورس هیچ‌گونه رونقی وجود ندارد. او برای این ادعا دلایل متعددی دارد: رکود بازار در بخش‌های دیگر، مقایسه شاخص با سال 83 بر اساس نرخ تورم و حجم نقدینگی، سیاست‌های انبساطی مالی و پولی، رقابت شبه دولتی‌ها و دولتی‌ها؛ همه و همه از جمله دلایلی است که وی به آن‌ها اشاره می‌کند.

رشد بی‌سابقه شاخص‌های بورس و رکوردزنی‌های مداوم آن همه ذهن‌ها را به این سمت معطوف کرده است؛ از دبیر کل بورس که از مجموعه خود دفاع می‌کند تا مجلس که به این فرآیند مشکوک است و بنای تحقیق و تفحص دارد. با این حال لیلاز معتقد است نه تنها این رشد شاخص نشانه رونق نیست، بلکه ظرفیت بورس رسیدن به شاخصی بالای 30هزار است.
برای خواندن گزارشی درباره رشد 4هزار واحدی بورس در اینجا کلیک کنید.

سیاست‌های انبساطی و رکود مسکن، دو عامل برای ایجاد رونق
این روزنامه‌نگار در ابتدا به سیاست‌های انبساطی دولت اشاره کرد و به خبرنگار فرارو گفت: «پس از یک دوره کوتاه ریاست دکتر مظاهری بر بانک مرکزی که سیاست‌های پولی انقباضی اتخاذ شده بود؛ این سیاست‌ها انبساطی شده اند. در حال حاضر سرعت رشد نقدینگی افزایش یافته است و پیش‌بینی می‌شود از نیمه دوم امسال باز شاهد دو رقمی شدن نرخ تورم باشیم. این سیاست‌ها بر کل بازار سایه می‌افکند؛ از جمله بورس که بخشی از این نقدینگی وارد آن‌جا شده است».

وی ادامه داد: «جهت اطلاع عرض می‌کنم که به عنوان مثال در سه ماهه سوم سال 88 که هنوز سیاست‌های انبساطی چندان جدی نشده نبود، رشد نقدینگی بیش از 14 درصد بوده است. فقط در 9 ماهه نخست سال 88؛ 20هزار میلیارد تومان به نقدینگی کشور اضافه شده است. تنها اگر بخشی از این نقدینگی به بورس رفته باشد، موجب رونق بورس خواهد شد».

لیلاز معتقد است علاوه بر سیاست‌های پولی، سیاست‌های مالی نیز در سال 89 انبساطی بوده است. وی به رشد 30 درصدی بودجه عمومی دولت اشاره کرد و گفت: «در حالی که این بودجه در سال،88 100هزارمیلیارد تومان بود، برای امسال از ابتدا 130هزار میلیارد تومان پیش‌بینی شده است؛ آن هم به شرطی که دولت انضباط مالی و پولی خود را حفظ کند و کسری بودجه نیاورد». وی افزایش بودجه دولت و انبساطی بودن سیاست‌های مالی را نیز بر بازار بورس اثرگذار دانست.

این تحلیل‌‌گر اقتصادی سپس گفت: «در واقع چیزی که در بورس اتفاق می‌افتد، یک پنجم آن چیزی است که باید باشد. در حقیقت اصلاً رونقی در کار نیست». وی افزود: «نکته سوم که در حال اتفاق افتادن است به حوزه اقتصاد واقعی (در برابر اقتصاد مالی، یعنی حوزه‌ تولید) مربوط می‌‌شود. ما دومین سال رکود در حوزه اقتصاد واقعی را پشت سر گذاشتیم و در حال آغاز سومین سال رکود هستیم».

وی در تشریح وضعیت رکود گفت: «بخش مسکن و دیگر بخش‌های تولیدی راکد هستند و این باعث می‌شود بخش بزرگی از سرمایه‌هایی که بنا بود وارد حوزه مسکن یا دیگر حوزه‌ها شود، وارد بورس شود». لیلاز با اشاره به این که بخش مسکن، بیشترین میزان سرمایه‌های سرگردان را در ایران جذب می‌کند؛ افزود: «در صورت رکود بخش مسکن، حتی اگر درصد کوچکی از این سرمایه‌ها به بخش بورس سرریز کند؛ می‌تواند بورس را منفجر کند».

وی برای تبیین نظر خود اظهار داشت: «مثلاً سالانه صد میلیون متر مربع مسکن در ایران ساخته می‌شود، اگر متوسط ارزش هر متر مربع مسکن ساخته شده در منطقه شهری را 1 میلیون تومان در نظر بگیریم، سالانه صدهزار میلیارد تومان مسکن در ایران عرضه می‌شود. 10 درصد این رقم می‌شود 10 تریلیون تومان که از مجموع معاملات خصوصی یک ساله بازار سرمایه ایران در بورس بیشتر است. یعنی وقتی بخش مسکن در سومین سال رکود خود است، این نقدینگی که در اثر سیاست‌های انبساطی افزایش یافته به جای این که به بخش مسکن برود، به بورس می‎رود».

چنین است که هیچ رونقی نیست...
سعید لیلاز گفت: «مسئله بسیار ساده است؛ دولت در حال پمپاژ پول به بازار است، بخش اصلی جذب‌کننده پول نیز کار نمی‌کند، حتی اگر بخش کمی از آن پول هم به بورس برود، قاعدتاً اگر بورس می‌خواست رونق واقعی داشته باشد باید به شدت تحت تاثیر قرار می‌گرفت. اما رونقی در کار نیست».

وی سپس به مقایسه وضعیت بورس با سال 83 بر اساس «نرخ تورم» پرداخت. او در این خصوص گفت: «شاخص بورس اوراق بهادار در نقطه اوج خود در سال 83، 13-14هزار بوده است. اگر نرخ تورم 5 سال اخیر را ملاک قرار دهیم، شاخص بورس بر اساس قیمت ثابت سال 83 باید در حال حاضر بالای 30هزار باشد. شاخص بورس هنوز به نصف آن ‌چه که در سال 83 بوده هم نرسیده است».

او با ارزیابی شاخص بورس بر اساس «نقدینگی» اظهار داشت: «بر این اساس شاخص بورس باید بالای 45 هزار باشد. چون نقدینگی در قیاس با پایان سال 83؛ 3.5 تا 4 برابر شده است. یعنی بر اساس نرخ تورم شاخص ما نصف سال 83 و بر اساس نقدینگی شاخص یک سوم آن سال است؛ در صورتی هم که چنین اتفاقی می‌افتاد، تازه به سطح سال 83 بازگشته بودیم».

لیلاز در ادامه این نکته را یادآوری کرد که اتفاقی که در سال 83 افتاد، حباب قیمت نبود. او با بیان این مطلب گفت: «حجم معاملات بورس در سال 83، 10تریلیون تومان بود. اگر بنا بود با همان نسبت نقدینگی حجم معاملات بورس را می‌داشتیم، معاملات امسال باید به 35تریلیون تومان می‌رسید، در حالی که قطعاً به نصف این هم نمی‌رسد».

لیلاز بخشی از این رونق را به دلیل سیاست‌های مالی و پولی دولت و هم‌چنین تورم، طبیعی خواند و افزود: «در قیاس با سال 83، اساساً رونقی اتفاق نیافتاده است».
 
رشد شاخص‌ها در اثر بورس‌بازی دولتی‌ها و شبه‌دولتی‌هاست 
وی در پاسخ به این پرسش که دلیل نگرانی نمایندگان مجلس و این ادعا که شاخص‌ها دست‌کاری شده چیست، پاسخ داد: «بیشتر خرید و فروش سهام و سرمایه‌ای که به بورس تزریق می‌شود، سهام ناشی از ورود دستگاه‌های شبه‌دولتی است. وقتی بیش از نیمی از خصوصی‌سازی توسط این دستگاه‌ها صورت می‌گیرد؛ آن‌ها با یک حجم بسیار بسیار کمی از پول نفت قادر به متلاطم کردن بازار بورس خواهند بود».

این کارشناس مسائل اقتصادی ادامه داد: «این روند باعث داده شدن علامت غلط به سرمایه‌گذاران کوچک بخش خصوصی می‌شود. سرمایه‌گذاران بزرگ دلیل این اتفاق را می‌فهمند و وارد بازی نمی‌شوند؛ اما وقتی بازار از تلاطم بیافتد با تعدادی سهام‌دار کوچک به خاک سیاه نشسته روبرو خواهیم شد».

وی با بیان این مطلب گفت: «یکی از تفاوت‌های اساسی سال 83 با الآن که من معتقدم حباب نبوده است، این بود که بخش عمده آن 10 تریلیون تومان معامله را بخش خصوصی خرید. ضمن این که مدت‌ها طول کشید که شاخص از 13هزار به 12 هزار رسید. این اتفاق در تیرماه سال 84، آن‌هم به دلیل انتخابات رخ داد. یعنی واکنش بازار بورس به انتخابات سیاسی بود. و الّا حباب قیمت به شکلی که الآن نگران آن هستیم، وجود نداشت. ضمن این که یادآوری کنم چیزی که در حال حاضر وجود دارد، حباب قیمت نیست، شاخص بورس بر اساس قیمت سال 83 باید حداقل، آن‌هم حداقل روی 30 تا 32هزار باشد».

لیلاز سپس بیان داشت: «آن نگرانی که آقایان دارند و به نظر هم درست می‌آید این است که حتی همین رونق صوری( و نه نسبی) ناشی از ورود دستگاه‌های شبه‌دولتی و شبه‌نظامی به بازار بورس است. اسم این بورس‌بازی و سفته بازی است که می‌تواند منجر به رشد شاخص در بعضی حوزه‌ها شود و بعد سهام‌داران خرد گول بخورند، وارد صحنه شده و ببازند. شبیه اتفاقی که بر سر سهام سایپا افتاد».

وی در تشریح وضعیتی که در معامله سهام سایپا اتفاق افتاد؛ اظهار داشت: «سهام سایپایی که در بورس 200 تومان است، به قیمت 800، 900 تومان فروخته شد. حتی اگر جلوگیری مقامات بالاتر نبود، این سهام در رقابت دولتی‌ها و شبه‌دولتی‌ها به 1200 تومان هم می‌رسید». لیلاز در تشبیه به این وضعیت گفت: «در یکی از فیلم‌های لورل و هاردی، این دو نفر برای خرید ساعت به حراجی رفته بودند. وقتی لورل قیمت 300 دلار را می‌گفت، هاردی 305 دلار می‌گفت. این دو نفر در شرایطی که می‌خواستند ساعت را با یک پول بخرند، خودشان با خودشان رقابت می‌کردند و بعد هم کالا را گران می‌خرند. این گران خریدن در بورس ایران هم به این دلیل است که قرار نیست پولی داده شود».

سعید لیلاز در یک جمع‌بندی کلی گفت: «رشد شاخص‌ها می‌توانست اتفاق بیافتد و نه 16هزار که باید به 32 هزار برسد. چون اوّلا شرکت‌هایی که در حوزه اقتصاد واقعی مشغول به کار هستند، هم‌چنان کار خود را انجام می‌دهند، در ثانی به نرخ امروز هم که نرخ تورم 120 درصد افزایش یافته، ثالثاً دارایی این شرکت‌ها نیز که کمتر از قبل نشده است؛ پس چرا قیمت سهام آن‌ها افزایش نیافته است؟ ممکن است به سود دادن شرکت‌ها استناد کنید؛ اما سود داده شده هم کمتر از نرخ تورم بوده است. متوسط بازدهی بورس تهران نیز بالاتر از متوسط نرخ تورم در سال‌های اخیر نبوده است».

وی با بیان این که تصویر کلی بازار بورس را با یک جمله سیاسی نمی‌توان انتقال داد؛ در پیش‌بینی وضعیت گفت: «در حال حاضر مقدار زیادی سرمایه سرگردان در بازار وجود دارد که کسی نمی‌داند با آن چه کار کند. اگر سیاست‌ خارجی ایران امروز به آرامش می‌رسید، شاخص بورس از مرز 32هزار هم می‌گذشت. دلیل رکود در اقتصاد همین است که بازار دلار و بازار طلا (که بخش زیادی از سرمایه را در ماه‌های اخیر به سمت خود کشیده است) پر از ابهام است. بازار خودرو اشباع‌شده است؛ کسی امید به افزایش قیمت آن ندارد، ضمن این که خودرو سال‌هاست که صرفاً قابلیت مصرف دارد و قابلیت سرمایه‌گذاری ندارد. مسکن به عنوان بزرگ‌ترین بازار جذب سرمایه‌ خصوصی ایران ثبات و اطمینان ندارد. در این اوضاع بورس باید منفجر می‌شد که به دلیل نبود چشم‌انداز روشن اتفاقی که باید نیافتاده است».

سهام در ایران شناور نیست
سعید لیلاز در ادامه تحلیل خویش با اشاره به شناور نبودن بازار بورس ایران گفت: «مکانیسم افزایش شاخص در بورس ایران این گونه است که اگر 5 درصد سهام شرکتی در بورس عرضه شود، و قیمت آن دو برابر شود؛ قیمت آن 95 درصدِ خارج از بورس که هرگز هم وارد این بازار نمی‌شود، دو برابر می‌شود. بازار بورس در ایران اساساً شناور نیست. اغلب سهامی که در بورس هست بلوکه‌ شده است و عرضه نمی‌شود».

این تحلیل‌گر اقتصادی نظر خود را این گونه تشریح کرد: «فرضا من یک آجر از خانه‌ام را هزار تومان بفروشم؛ ممکن است شما این گونه حساب کنید که خانه من 1000 آجر دارد، بنابراین ارزش این خانه 1 میلیون تومان است؛ اما در حقیقت اگر من هر هزار آجر را عرضه می‌کردم، ارزش این آجر نه هزار تومان، که 200 تومان می‌شد». به همین دلیل وی استدلال کرد: «اگر کسی با دو، سه میلیارد تومان و به کمک سفته‌بازی بتواند سهامی را دو برابرکند؛ ممکن است اثری شگفت‌انگیز بر شاخص بورس بگذارد؛ اما واقعیت این است که همه سهام شرکت در بازار نیست. فولاد مبارکه، ایران خودرو و سایپا همه چنین وضعیتی دارند».

لیلاز سپس اظهار داشت: «به دلیل شناور نبودن بیشتر سهام‌ها با درصد کمی از ارزش کل بازار بورس می‌توان آن را متلاطم کرد. در شرایطی که به دلیل انحصار، رکود و ناامیدی بازیگران بازار بسیار کم است، در حقیقت شاخص‌ها دستکاری می‌شود. در یک کلام باید گفت همه این‌ها مصنوعی است».

بورس کوچکی داریم
وی با استناد به آمار مجله اکونومیست گفت: «در سال 2009، گردش بازار بورس 309 درصد ارزش آن بوده است. یعنی سرمایه طی یک سال 4 بار چرخیده و بازار کاملاً دست به دست شده است. در بازار بورس ایران این رقم یک‌ هفتم کل ارزش بورس است. یعنی اگر بازار بورس آمریکا هر سه ماه یک بار دست به دست می‌شود، بازار بورس ایران هر هفت سال یک بار به طور کامل می‌چرخد. سرعت گردش در بازار آمریکا 28 برابر ایران است».

این تحلیل‌گر اقتصادی در ادامه به مقایسه این شاخص با کشورهای جهان سومی پرداخت و گفت: «در هند سرمایه سالی یک بار می‌گردد. یعنی سرعت گردش سهام در بازار هند، 6 تا 7 برابر ایران است. در برزیل هر دو سال یک بار این سهام می‌گردد. با این ترتیب بازار ایران یکی از کم‌رونق‌ترین بازارهای بورس جهان است که با بازی کردن با 5 درصد سهام در طول یک سال، 10 تا 13 کل سهام می‌چرخد که دو سوم آن هم دولتی است. (بر خلاف دیگر کشورها که همه آن خصوصی است)»

وی سپس به مقایسه ارزش بازار بورس با تولید ناخالص داخلی پرداخت و گفت: «ارزش بورس نیویورک حدود 110 درصد GDP آمریکاست. اگر بنا بود این اتفاق در ایران بیافتد ارزش بورس ایران در سال جاری باید به 500 میلیارد دلار می‌رسید. در حالی که هفتاد میلیارد دلار است و یک هفتم آن چیزی است که باید باشد». وی در پایان تاکید کرد: «بورس تهران، بورس کوچکی است که نه تنها در قیاس با بورس‌های دیگر دنیا قابل ذکر نیست، بلکه در قیاس با تولید ناخالص داخلی ایران نیز بسیار کوچک است».

مجله خواندنی ها
مجله فرارو
پرطرفدارترین عناوین