bato-adv
کد خبر: ۶۶۰۷۲۰
اسدالله بادامچیان: مهسا امینی طرفدار حزب کومله بود؛ عکس رقاصی او با کومله موجود است

ادعای دبیرکل موتلفه درباره «مهسا امینی»

ادعای دبیرکل موتلفه درباره «مهسا امینی»
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی گفت: رفتار گشت ارشاد با مهسا امینی چیزی نبود. یک مقدار نظام با خانم مهسا امینی مدارا کرد. خانم ژینا طرفدار حزب کومله است و عکس رقاصی او با حزب کومله موجود است. بعد آمد با لباس مبتذل در تهران به پارک رفت. در آنجا به او تذکر دادند که پارک محل عمومی است. شروع کرد به فحاشی و دعوا. گفتند سوار گشت ارشاد شود، مگر گشت ارشاد چه کار می‌کرد؟ دعوا می‌کرد یا می‌زد؟ او را به مقر گشت ارشاد آوردند که راهنمایی‌اش کنند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۳ - ۰۴ شهريور ۱۴۰۲

کمتر از هفت ماه دیگر به برگزاری انتخابات باقی مانده است، احزاب و جریانات سیاسی اصولگرایان از حالا به دنبال برنامه ریزی جهت حضور در انتخابات هستند. اسدالله بادامچیان دبیرکل حزب موتلفه اسلامی، تاکید می‌کند که انتخابات امسال پرماجرا و پر از هیجان خواهد بود و همچنین مشارکت مردم نیز از ۵۰ درصد فراتر خواهد رفت. وی همچنین در متن مصاحبه اشاره دارد که مردم به اصولگرایان باندی و جریانات سیاسی تندرو و کندرو رای نخواهند داد.

مصاحبه ایلنا با اسدالله بادامچیان را در زیر می‌خوانید:

آقای بادامچیان طبق قانون جدید انتخابات با موضوع پیش ثبت نام کاندیدای انتخابات مجلس شورای اسلامی مواجه هستیم. این قانون پیش ثبت نام چه تاثیری در سرنوشت انتخابات می‌گذارد؟

این دوره طبعا ما با یک انتخابات پرماجرا و پرهیجان روبه‌رو خواهیم شد. تحلیل من که از اول پیروزی انقلاب در صحنه انتخابات همه‌جا حضور داشتم چه از طرف حزب جمهوری اسلامی و چه از طرف حزب مؤتلفه اسلامی، چه در انتخابات خبرگان که مسئولیت مستقیم داشتم و چه در انتخابات‌ها و ارتباط کامل با فراکسیون حزب جمهوری اسلامی در مجلس و امروز با فراکسیون مؤتلفه اسلامی در مجلس؛ مجموع نظر من این است که این دوره از انتخابات، ما یک دوره بسیار جالبی داریم که در دنیا ویژگی خاص خودش را دارد.

انتخابات ما نه انتخابات آمریکا و انگلیس است که دارای دو حزب باشد و نه انتخابات کشور‌هایی مثل فرانسه و ایتالیا و نه به شکل انتخابات کشور‌های کمونیستی برگزار می‌شود؛ بنابراین یک انتخابات ویژه جمهوری اسلامی است. نگاه به این انتخابات بسیار نگاه مؤثری است به شرط اینکه دقیقا روی آن کار کنیم و تحت تأثیر فضا‌های دیگران پیش نرویم. اصل انتخابات متعلق به مردم است و مردم همواره حضور پیدا کردند و آن چیزی را هم که آن‌ها خواستند معمولا انجام شده است.

یعنی در ۱۱ دوره انتخابات با همه تغییرات و مسائلی که در قوانین انتخاباتی پیش آمد در رابطه با شورای محترم نگهبان، مسأله صلاحیت‌ها و احراز صلاحیت‌ها، مسائل گروه‌ها و دسته‌بندی‌های سیاسی از شورای اولیه و ائتلاف بزرگ در مجلس اول و مجلس دوم تا مجلس‌هایی که همه‌نوع سلیقه در آن بودند و تا مجلس دهم که اکثریت دست اصولگرایان و بخشی هم در دست اصلاح‌طلب‌ها و میانه‌رو‌ها بود و در نهایت انتخابات مجلس یازدهم که تیپ‌های خاصی در آن حاضر هستند و البته در آن اصلاح‌طلب‌ها هم وجود دارند، می‌توان گفت ما یک انتخابات ویژه داشته‌ایم و حالا هم آمدند قانون جدید گذاشتند.

در این قانون هم از نظر ما چند نکته مهم وجود دارد. در این مجلس به دنبال انتخابات تناسبی بودند. ما با انتخابات تناسبی کاملا مخالف هستیم به این علت که انتخابات تناسبی حقوق منفرد‌ها را تضییع می‌کند و بعد هم با مبانی اصلی حقوق مغایر است. انتخابات تناسبی این است که اگر دو، سه حزب در یک انتخابات شرکت کردند مثل آلمان سپس محاسبه می‌کنند که مثلا از ۴ میلیون رأی تهران ۲ میلیون توسط یک حزب رای آورده بنابراین ۵۰ درصد آرا برای آنهاست، یک میلیون و نیم رای هم یک حزب دیگر آورده پس ۴۰ درصد برای آن حزب است و ۵۰۰ هزار رأی هم دو، سه گروه به دست آوردند، پس یک چهارم کرسی هم برای آن‌هاست. این امر اشکالات متعدد حقوقی و مبانی عقلایی دارد. برای اینکه مثلا اگر حزب اول در این ۵۰ درصد و ۲ میلیون رای، به فرض با۲۰ نفر حاضر شده، ۱۰ نفر نماینده می‌شوند و ۱۰ نفر بعدی را هم حذف می‌کنند.

به ۱۰ نفر حزب بعدی که رأی اول را نیاوردند می‌گویند شما نماینده هم شوید. این تضییع حقوق ۱۰ نفر از گروه اول و خلاف مبانی حقوقی و فلسفه انتخابات است. به همین علت در مجلس انتخابات تناسبی مطرح شد، یک عده موافق و یک عده مخالف بودند و رأی هم آورد. ولی دوباره با نظارت مجمع تشخیص بررسی شد و به مجلس آمد و مجلس حذف کرد.

این رای آوردن و نیاوردن هم در سایه آزادی است که این آزادی بیان و عقیده هم بسیار خوب است و منفی نیست. البته در اصلاحاتی که انجام دادند چند نکته بسیار خوب است، یکی همین روند پیش‌ثبت‌نام است.

من دو هفته قبل در جلسه فراکسیون مؤتلفه هم این موضوع را مطرح کردم که شورای نگهبان زمان بسیار محدودی در اختیار دارد تا افرادی که ثبت نام کرده‌اند را بررسی کند و زمان لازم برای بررسی صلاحیت‌ها را ندارد در حالی که چند هزار نفر هم شرکت کرده‌اند و اکثرا دکترا و مهندسی دارند و حق‌شان است که بخواهند نماینده شوند، ولی تعداد زیاد است و شورای نگهبان درصدی را که عدم صلاحیت دارند، رد می‌کند و درصد زیادی را هم می‌گوید احراز صلاحیت نشد و آن‌ها را به خاطر عدم احراز صلاحیت رد می‌کند نه اینکه عدم صلاحیت داشته باشند، پس یک فرصت ۶ ماهه داده شود و فردی که می‌خواهد نماینده شود به شورای نگهبان اعلام کند و شورا هم در فرصت لازم نظر بدهد و اگر فرد ایرادی داشت، زمان برای اعتراض و رسیدگی و بررسی مجدد و اعلام نهایی به فرد به اندازه کافی باشد و اگر اعتراض هم نداشت که تکلیف خودش را فهمیده و نیاز نیست ۶ ماه زحمت بکشد و برای انتخابات زمینه‌سازی کند.

این موضوع بسیار مفید است، حتی بنده معتقدم اگر اجازه بدهند هرکسی که می‌خواهد نامزد شود به جای ۶ ماه، یکسال زودتر اعلام کند و شورای نگهبان هم در یک فرصت کاملا مفید به همه این‌ها رسیدگی کند، بنابراین این بخش آن خوب است.

بخش دوم این قانون به جبهه‌ها، احزاب و فهرست احزاب مربوط است که این هم کار را آسان می‌کند و شرکت‌کننده در انتخابات فهرستی رای می‌دهد یعنی به جای اینکه اسم ۳۰ نفر را در تهران بنویسد، نام یک فهرست را می‌نویسد، حالا آن‌ها که تک‌نماینده هستند، دو نماینده، سه نماینده هستند از بین ۱۲، ۱۵، ۲۰ نفر که آنجا هستند یک تا سه نفر را می‌نویسد. اما در تهران می‌خواهد ۳۰ نفر را بنویسد به جای آن ۳۰ اسم بنویسد مثلا می‌نویسد فهرست حزب مؤتلفه اسلامی، فهرست شورای وحدت، فهرست حزب پایداری و ... هم نوشتن و هم خواندن و شمارش آن راحت می‌شود؛ بنابراین این بخش هم التزام خوبی است.

اما اینکه گفته‌اند که فقط یک نفر در یک جبهه می‌تواند باشد این ممکن است حقوق احزاب و نامزد‌ها را مورد اشکال قرار دهد، به دلیل اینکه ۴ تا حزب می‌خواهند از یک نفر حمایت کنند، چه اشکالی دارد؟ اما در این قانون می‌گوید شما فقط باید در فهرست یک حزب باشید. توضیح هم ندادند و اتفاقا در بحث قانون هم که من نگاه کردم می‌توان توضیح داد که اگر حزب یا کسی در یک فهرست انتخاباتی می‌آید، در فهرست‌های انتخاباتی دیگر احزاب اشکال ندارد باشد گرچه این فرد برای آن فهرست است، اما بقیه احزاب می‌توانند از او حمایت کنند.

اگر برای این حاشیه نمایندگان محترم تبصره‌ای بر این قانون بگذارند این مشکل هم حل می‌شود وگرنه اصل این قانون هم خوب است به این دلیل که یک نفر در ۱۰ حزب و جبهه سجاده پهن نکند و نماز بخواند، خب آدم یک‌جا نماز می‌خواند. البته ممکن است کسانی هم ایراد‌های گوناگونی بر این قوانین داشته باشند که مشکلی نیست، ایرادات را بگویند که دوباره تصحیح شود.

حزب موتلفه درباره این موضوع کاندیدای مشخص خود را اعلام کرده است؟

بله، به این دلیل که ما در معاونت سیاسی یک مدیریت دائم انتخاباتی داریم از سال گذشته برنامه‌ریزی کردیم. برای حزب که مشکلی ندارد. یک حزب می‌تواند نامزد‌های خود را به سرعت اعلام کند. حزب تشکیلات دارد برخلاف افراد منفرد که باید خودشان تصمیم بگیرند حزب در این زمینه آمادگی اینکه ثبت‌نام کند را دارد و در ۳۱ استان ما به اندازه کافی نیروی شایسته برای مجلس داریم.

الان چند نامزد برای حضور در انتخابات دارید؟

هنوز نامزد‌ها نهایی نیستند. ما هم در اینجا یک پیش‌نامزد داریم و باید تابع قانون باشیم. حالا ممکن است ما بگوییم ۵۰ نفر از تهران ثبت‌نام کنند، نه به عنوان اینکه حتما نامزد آینده هستند، بلکه هنگامی که نزدیک انتخابات می‌شویم آنجا ببینیم وظیفه چیست. الان در پیش‌انتخابات بحث اصلی این است که مؤتلفه مستقلا به صحنه می‌آید؛ افراد را در سراسر کشور مشخص می‌کند و به ثبت‌نام می‌رساند. طبیعی است که بعد از ثبت نام هم مراحلی داریم:

یکی اینکه مرحله نهایی شدن فهرست در زمانی است که بتوانیم آن را اعلام کنیم. الان حزبی نمی‌تواند فهرست خود را اعلام کند و ثبت‌نام فعلی غیر از فهرست نهایی است. در آن زمان در بین کسانی که رفتند ثبت‌نام کردند، حزبی‌ها و غیرحزبی‌ها را بررسی می‌کنیم. از بین غیرحزبی‌ها اگر کسی باشد که شایسته‌تر از حزب ما باشد قطعا وظیفه ما این است که او را معرفی کنیم.

اگر این‌ها از نظر ویژگی‌ها و شاخصه‌ها با هم برابر باشند، ما قطعا آن فردی که حزبی است را معرفی خواهیم کرد به این دلیل که او وابستگی به یک تشکیلات دارد، یعنی خودش تک و منفرد نیست و با یک مجموعه همراه است و پشتیبانی آن‌ها را دارد و به خاطر این امتیاز اصلح است.

می‌دانید که در اسلام مبنا این است که اصلح باید انتخاب شود. اما اگر آن فرد غیرحزبی اصلح و شایسته‌تر از آن فرد حزبی بود، قطعا او را انتخاب می‌کنیم و به فرد حزبی‌مان می‌گوییم دنباله‌رو او باشد. چون پیامبر می‌فرماید: «من‌تقدّم على‌المسلمین» هرکسی خودش را در مسلمانان جلو بیندازد. چه برای نمایندگی و چه هر مسئولیت دیگری.

«و هو یرى أنّ فیهم من هو افضل منه» و ببیند از او شایسته‌تر و بهتر وجود دارد؛ باز خودش را جلو انداخته است. «فَقَدْ خَانَ‌اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ المُؤمِنینَ» خائن به خدا، رسول‌خدا و مؤمنان است. چرا؟ چون آدمی که شایسته‌تر است اگر به مسئولیت برسد، بیشتر به مردم و دین و نظام و انقلاب و کشور خدمت می‌کند.

آن وقت کسی که جلوی خدمت بیشتر را گرفته، این یک خیانت است، چه برسد به کسی که ناشایست است و اصلا شایستگی نمایندگی را ندارد و اصلا به درد نمایندگی نمی‌خورد. نه قانون‌نگاری بلد است و نه قانون‌نویسی، نه اصلا نظارت مجلس می‌داند چیست و نه هویت نمایندگی یک ملت را می‌داند، چیست؛ کسی که می‌رود نماینده می‌شود، نماینده ۸۵ میلیون جمعیت امروز کشور است.

ما این موضوع را در نمایندگان مجلس فعلی می‌بینیم؟

شما من را می‌خواهید وارد موضع‌گیری و قضاوت کنید؟ در این مجلس هم آدم‌هایی هستند که اصلح و شایسته هستند و آدم‌هایی هم هستند که شایستگی نمایندگی را ندارند. همه‌طور نماینده در مجلس وجود دارد و به کل مجلس نمی‌شود یک حکم واحد داد. مجلس یعنی ۲۹۰ نماینده. وگرنه این ساختمان که کل مجلس نیست. ۲۹۰ نفر هر دوره نماینده مجلس می‌شوند. اگر بخواهیم به طور کلی برای همه‌شان حکم کنیم، خلاف مبانی است.

در آن‌ها همه نوع نماینده هست. پس ما باید در معرفی نامزد‌ها در زمانی که می‌خواهیم فهرست نهایی‌مان را بدهیم، توجه کنیم. فهرست هم که دادیم، ۱۰ فهرست دیگر هم اگر درآمد، اگر می‌خواهیم در این انتخابات به یک وحدت برسیم، باید همه نیروهای‌مان را بنویسیم و شاخص‌های‌مان را هم بگذاریم و بگوییم آقایان شما یا می‌خواهید باندبازی کنید یا باند هستید و می‌خواهید خودمحوری کنید و بخواهید که ما باید شما‌ها باشید و بگویید من طرفدار وحدت هستم، اما وحدت همه با من! اینکه وحدت نشد.

اینکه شما بگویی من بالاتر از همه هستم، نمی‌شود؛ بنابراین اگر خواستیم به وحدت برسیم باید فهرست‌های‌مان را روی هم بگذاریم و در نهایت فهرست مجموع کسانی که صلاحیت‌شان تأیید شده و اعلام شده را ملاحظه کنیم. مجلس آینده که مجلس گام دوم است، باید انقلاب اسلامی را تکامل بدهد و حتما باید تحول ایجاد کند، چون نظام بعد از چهل و چند سال نیاز به تحول دارد، ببینیم چه کسانی می‌توانند این برنامه را اجرا کنند و آن‌ها را در فهرست واحد بگذاریم و همه با هم حمایت کنیم.

در چه حوزه‌هایی تحول لازم است؟

بادامچیان: تحول در قانون اساسی. آیا قانون اساسی ۴۰ و چند سال قبل برای‌مان کافی است؟ اگر با پیشرفت زمان نیاز به تحولی در قانون است یا براساس تجربه متوجه شدیم بعضی جا‌ها دچار مشکلات هستیم، باید قانون را عوض کنیم. تحول در سه قوه هم نیاز است. قوه‌قضائیه ما دچار مشکلات است. بهترین نیرو‌ها و برجسته‌ترین نیرو‌ها از هر سلیقه و جریان در رأس قوه‌قضائیه آمده است.

از شهید‌بهشتی تا آقای حاج‌سیدجوادی در نهضت آزادی که افراد برجسته‌ای بودند، شهید قدوسی، ربانی املشی، آیت‌الله یزدی، آیت‌الله صانعی یا مرحوم شاهرودی، آیت الله آملی لاریجانی و الان آقای محسنی این‌ها آدم‌های برجسته‌ای بودند و هستند. در میان دادستان‌ها هم انواع و اقسام افراد سرکار آمدند، اما هنوز مشکلات قضایی ما باقی است. چون در قوه قضائیه مقررات و مبانی قضائی اسلام مطرح شده است، اما ساختار قوه‌قضائیه غربی است.

اما رئیس قوه‌قضائیه توسط رهبر انقلاب منصوب می‌شود.

بله، به همین علت بهترین‌ها را انتخاب کرده‌اند. اما باز می‌بینیم مشکل حل نمی‌شود؛ چون این ظرف یک ظرف آلوده است که هرچه شیر پاک در آن می‌ریزیم داخل آن می‌بُرد. علت، تشریفات دادرسی غربی است و باید نظام اداری و ساختار قضایی تحول پیدا کند.

در اینکه، ولی امر باید رئیس قوه قضاییه را منصوب کند، شکی نیست، چون بهترین شیوه است. یعنی تنها قوه‌قضائیه مستقل در دنیا، قوه‌قضائیه اسلامی ایران است. چون در تمام قوه‌های قضائیه دنیا رئیس قوه‌قضائیه، وزیر دادگستری است که وزیر برای قوه‌مجریه است و دولت او را انتخاب می‌کند؛ چه نخست وزیر چه رئیس‌جمهور و چه پادشاه. پس مستقل نیست و منصوب قوه‌مجریه است و قوه‌قضائیه در واقع تابع قوه‌مجریه است و استقلال ندارد.

تنها در ایران است که قوه‌قضائیه توسط، ولی امر انتخاب می‌شود و مستقل از دولت است. این یک کار بسیار مترقی و عظیمی بود که خبرگان قانون اساسی انجام داد که البته اشتباه و خطا هم در آن وجود دارد.

اصل حکومت سالم است، در حکومت امام زمان (عج) و خلافت حضرت علی (ع) هم همین طور است، با وجود اینکه معصوم هستند؛ بنابراین اینکه تصور کنیم هیچ‌گاه اشتباه نمی‌شود درست نیست، اما مشکل در مسأله قوه‌قضائیه این است که این ساختار جواب‌بده نیست.

در ساختار قضائی اسلام شاکی و متشاکی به قاضی مراجعه می‌کنند و اگر تحقیق لازم شد و تشریفات اداری لازم بود، به نظر قاضی داده می‌شود و مافوق قاضی هم قاضی‌القضات است. اما الان باید سراغ دادسرا بروند. اول باید دادنامه تنظیم کنند و بعد تشریفات طولانی دادرسی را طی کنند.

من یکبار شمردم ۲۷ خوان باید بگذرانند. به عنوان مثال اگر کسی خانه‌ای خرید و فروشنده در موعد مقرر خانه را تحویل نداد، خریدار برای شکایت در این باره باید ۲۷ خوان را بگذراند تا به قاضی برسد و قاضی هم بگوید در مبایعه نامه نوشتید، اگر خانه را تحویل نداد باید ۱۰ درصد به خریدار بدهد. این ۲۷ خوان نیاز ندارد، اگر همان ابتدا به قاضی مراجعه کنند او حکم می‌دهد و کار تمام می‌شود، اما دو سال طول می‌کشد و صد‌ها مشکل پدید می‌آید. پس نماینده مجلس آینده باید اولین کاری که انجام می‌دهد برای تحول در قوانین قضایی و تشریفات قضایی تدبیر کند.

تحول بعدی در دولت است. دولت ما و رئیس‌جمهور ما منتخب مردم هستند و وزرایش منتخب نمایندگان مردم هستند و این حرف‌هایی هم که می‌زدند «می‌نویسند خاتمی، می‌خوانند ناطق»، معلوم شد دروغ است. الان چارچوب دولت ما چطور است؟ دقیقا تقلید از فرانسه است؛ فرانسه هم رئیس‌جمهور دارد، چند وزیر دارد و وزرایش را مجلس انتخاب می‌کنند.

چه فرقی بین دولت اسلامی و آنهاست؟ پس باید تحول انجام شود و تحول آن به دست مجلس است؛ مجلس باید ساختار را تغییر بدهد. مجلس هم مثل مجلس فرانسه است، مردم جمع می‌شوند و رأی می‌دهند و انتخابات انجام می‌شود، در حالی که آیا باید به همان سبکی که ۱۰۰ سال است در دنیا اجرا می‌شود، اکتفا کنیم؟ یا حداقل یک تحول می‌خواهیم.

همه می‌گویند تحول می‌خواهند برخی هم می‌گویند قریب به ۵۰ سال قبل قانون اساسی ایران نوشته شده و نیاز به بازنگری دارد، ولی درباره آمریکا که ۲۰۰ سال است قانون اساسی آن نوشته شده و هنوز هم همان است و ناقص هم است و به رفراندوم مردم هم گذاشته نشده است، چیزی نمی‌گویند.

در ایران قانون اساسی‌مان به رفراندوم مردم گذاشته شد، اما با تحول تکاملی، مستدل، منطقی و آن چیزی که تکمیل نظام مردم‌سالاری اسلامی و ولایی است، موافقیم.

شما با رفراندوم موافق هستید؟

رفراندوم یک امری در قانون اساسی است. رفراندوم یعنی همه‌پرسی ملی. اما برای هرکاری که همه‌پرسی ملی انجام نمی‌دهند. کسی هم با رفراندوم در قانون اساسی مخالف نیست.

آیا تحولاتی که شما به آن اشاره کردید، نیاز به همه‌پرسی دارد؟

اول بررسی شود و اگر دیده شد که لازم است از همه‌پرسی ملی استفاده شود. مگر ترسی داریم که کار خوب‌مان را به ملت ارائه بدهیم و ملت بگوید این خوب است یا اگر ملت بگوید من این را نمی‌پسندم، به ملت اجبار کنیم؟ ما همه کارهای‌مان را برای ملت می‌خواهیم و اگر ملت نپسندید، اجبار نمی‌خواهیم داشته باشیم. در اسلام اکراه نیست چه برسد به اجبار.

شکاف میان ملت و حاکمیت به خصوص بعد از اعتراضات سال گذشته به اذعان خیلی از فعالان سیاسی و تحلیل‌گران بیشتر شد و طبق نظرسنجی‌ها آمار مشارکت مردم در انتخابات نیز به کمتر از ۵۰ درصد رسیده است. با توجه به چهار محور اعلام شده از سوی رهبری درباره انتخابات، راهکار شما برای برگزاری انتخابات با معیار‌هایی که رهبری اعلام کردند، چیست؟

بادامچیان: مقدمه شما برای طرح این سوال صحیح نیست. شما می‌فرمایید اعتراضاتی که سال قبل بود؛ اما سال قبل یک فتنه طراحی شده از طرف استکبار بود. هنگامی که این فتنه در کشور مطرح شد، برخی نسبت به این فتنه تصور کردند که فرصتی است تا اعتراضات خودشان را مطرح کنند. اما وقتی معلوم شد این فتنه، برای براندازی نظام است، از آن کنار کشیدند و به تدریج هم اشتباهات بزرگی از جمله کشتن نیرو‌های انتظامی و بسیجی، دادن شعار‌های بسیار زشت موجب شد که به شدت رسوا شوند؛ بنابراین اعتراضات نبود بلکه اغتشاشات بود.

بعد هم برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب متأسفانه اشتباه بزرگ و فاحشی داشتند. بدترین اشتباه این جریان این بود که در این براندازی همان حرف‌های اروپا و آمریکایی‌ها که براندازان اصلی بودند را تکرار کردند.

از خانم ژینا گرفته تا مرثیه‌خوانی و شعاری که آن‌ها ساختند. اگر قرار است اصلاح‌طلبان شعاری مقابل نظام بدهند ایرادی ندارد، آزادی است، اما خودشان بسازند. شعاری که آمریکا، صهیونیست و انگلیس به نام زن، زندگی، آزادی، ساختند، شعار ایرانی نیست. کدام زن؟ لابد زن غربی. در این شعار مقصودشان حضرت زینب (س) یا حضرت زهرا (س) نیست. اینکه امروز وضعیت انتخابات چگونه است و مردم نمی‌آیند شرکت کنند، اینطور نیست. مردم حتما شرکت می‌کنند.

مشارکت مردم چند درصد خواهد بود؟

به نظر من درصد بالایی خواهد بود. با همین قاطعیت می‌گویم که ان‌شاالله بالای ۵۰ درصد خواهد بود. چرا؟ معمولا تحلیل‌هایی که در انتخابات‌ها من برای بزرگان نوشته‌ام و موجود است، صحیح بوده است.

چرا می‌گویم بالای ۵۰ درصد شرکت داریم؟ اول آنکه مردم از مشکلات معیشتی راضی نیستند. همه می‌دانیم، می‌خواهند این را علاج کنند. علاج با تظاهرات و درگیری نیست. خودشان به رئیس‌جمهور رأی دادند؛ بنابراین نمی‌شود این را براندازند؛ بلکه باید با یک انتخابات آزاد و با مجلسی تحول‌گرا این قضیه را حل کنند. پس مردم برای حل مشکلات اقتصادی، معیشتی، مهار گرانی، مهار تورم، مسأله تکامل نظام و پیشرفت و رفع موانع تولید و این قضایا یک راه دارند و آن راه انتخاب نمایندگان قوی در مجلس است؛ بنابراین مردمی که عاقلانه و هوشمندانه در تمام این حوادث چهل و چند سال حضور داشته‌اند، قطعا برای حل مشکلات در انتخابات شرکت می‌کنند.

ما در انتخابات مجلس اول شنیدیم که تمام جریان‌ها و گرایشات سیاسی موجود در کشور از نهضت آزادی و جمهوری اسلامی تا مجاهدین خلق در انتخابات نماینده داشتند. اما امروز درصدی از مردم می‌گویند در انتخابات آینده ما نماینده‌ای نداریم که مطالبات ما را پیگیری کند. به طور مثال در دوره گذشته مجلس از جریان اصلاحات چهره‌هایی آمدند، اما رد صلاحیت شدند در عوض چهره‌های رده پایین اصلاحات تایید صلاحیت شدند.

اصلاح‌طلبان آمدند و شرکت کردند. آقای مجید انصاری در انتخابات قبلی مجلس، حدود ۸۰ هزار رأی آورد، آقای محجوب ۹۰ هزار رأی آورد؛ بنابراین آمدند و ثبت‌نام کردند.

ممکن است یک نفر به دو جریان اصلاح‌طلب و اصولگرا اعتقادی نداشته باشد و به نظام پایبند باشد، اما بخواهد نماینده خود را معرفی کند. نماینده او هم می‌آید و ردصلاحیت می‌شود. آن زمان باید چه کاری انجام دهد؟

چند نکته هست. من کارگردان ائتلاف بزرگ مجلس اول هستم. یعنی امضای سه نفره که انجام شده؛ رهبر انقلاب، مرحوم شهید شاه‌آبادی و آقای تاج‌زاده از طرف گروه‌های مؤتلفین. امضای اولیه آن طرح در جامعه روحانیت بود. به امضای آقایان بادامچیان، شاه‌آبادی و تاج‌زاده است و سند آن را هم دارم.

شما می‌فرمایید در آن انتخابات همه حضور داشتند، بله همه حضور داشتند. چرا؟ چون تا آن زمان چهره منافقین مشخص نبود. چهره تیپ کمونیست‌ها مشخص بود؟ خیر. فداییان خلق، پیکار، ستاره سرخ همه بودند. اما بعد‌ها چهره واقعی آنان معلوم شد که منافقین وابسته به آمریکا هستند. اگر الان حضور داشته باشند، شما اجازه می‌دهید آن‌ها بیایند و در انتخابات شرکت کنند؟

بالاخره نماد جمهوریت نظام باید حفظ شود.

نماد جمهوریت حفظ شده است. در این نظام جایی برای ضدجمهوریت نیست. سازمان منافقین مزدور آمریکا، صهیونیست‌ها و صدام است. عملیات مرصاد در مرداد ماه اتفاق افتاده است. منافقین در پناه آمریکا هستند و از آن‌ها پول می‌گیرند. پمپئو قبل از فتنه ۱۴۰۱ به مقر منافقین در آلبانی رفت. آیا شما می‌گویید شورای نگهبان این گروه را تأیید صلاحیت کند تا در انتخابات شرکت کنند؟

خیر. گروه‌های سیاسی داخل نظام که گرایشاتی جز اصلاح‌طلبی و اصولگرایی دارند تایید صلاحیت شوند تا در معرض رای مردم قرار گیرند.

به گروه‌های بعدی هم می‌رسیم. از گروه‌های دیگر اگر کسانی در فتنه سال گذشته آب به آسیاب آمریکا ریخته باشند، می‌شود به مجلس بروند؟

من نام گروهی را نبردم. می‌گویم اگر گروه، تشکل، جریان و جناحی باشند که در جریان فتنه ۱۴۰۱ بوده که همه فهمیدیم استکبار جهانی پشت‌سر آن بود و رهبر انقلاب هم فرمود آنقدر طراحی‌شان جالب بود که در دلم آنان را تحسین کردم، اگر بخواهد به صحنه انتخابات بیاید، شورای نگهبان به او اجازه بدهد تا به مجلس برود یا خیر؟ شما خبرنگار هستید، با شجاعت بگو. من می‌گویم نه نمی‌تواند بیاید، چون خائن است و ستون پنجم بیگانه است.

پس شورای نگهبان نمی‌تواند آن‌ها را تأیید کند. من و شما هم که در شورای نگهبان نیستیم نمی‌توانیم آن‌ها را تأیید کنیم. هیچ آدم ایران‌دوست و وطن‌پرستی نمی‌تواند این موضوع را قبول کند. چون مجلس سرپل اداره یک نظام است. تعهدات بین‌المللی و قرارداد‌ها باید همه در مجلس تصویب شود. یک خائن در مجلس برود چه کار می‌کند؟ خیانت می‌کند. نمی‌شود خائن جواز رفتن به مجلس را بگیرد.

بله، اول انقلاب چهره‌ها شناخته شده نبود، در کمیته استقبال کنار امام نشستم و گفتم دو نفر از آن‌ها که با امام آمده بودند آمریکایی هستند. امام لبخندی زدند و فرمودند دلیل برای حرفت داری؟ گفتم نه، دلیل ندارم، اما تمام وجود و احساسم می‌گوید آن‌ها آمریکایی هستند.

امام هیچ حرفی نزد و من فهمیدم امام می‌داند این‌ها وابسته به آمریکا هستند. بعد بنی‌صدر آمد و کاندیدا شد، کلک زد و رفت خدمت امام و از دیدار امام که آمد گفت من اکنون اعلام می‌کنم که نامزد ریاست جمهوری هستم. یعنی رفتم امام اجازه داده است و جالب است که این آدم به روحانیت و مبانی اسلام اعتقاد نداشت.

وقتی آمد و نامزد شد، پیام امام قبل از انتخابات ریاست جمهوری اول چیست؟ اگر امام می‌گفت به بنی‌صدر رأی ندهید، آیا مردم رأی می‌دادند؟ نه رأی نمی‌دادند. اما امام فرمودند همه بروید پای صندوق‌های رأی و به کسی رأی بدهید که فکر می‌کنید بیش از همه او رأی می‌آورد. همه فهمیدند بنی‌صدر را می‌گوید و بعد فرمودند اگر رئیس‌جمهوری خلاف کند، ملت او را به جهنم می‌فرستد امام به بنی‌صدر نفرمود نیا.

مؤتلفه اسلامی با ۵۴ امضا نامه نوشت که بنی‌صدر شایسته ریاست‌جمهوری نیست. ما او را می‌شناختیم، اما در عین‌حال ما هم مانع نبودیم و او رئیس‌جمهور شد و دوستان حزب مؤتلفه هم با ایشان سلام و علیک داشتند. امام به او میدان داد؛ فرماندهی کل قوا را به او داد و حتی در مقابل شهید بهشتی به او گفت شما با هم اختلاف نکنید. دولتمردان با هم اختلاف نداشته باشند.

با آقای بهشتی جلسه داشتیم و گفت خدمت امام بودیم. گفتم امام شما می‌فرمایید دولتمردان، مگر ما دولتمردیم؟ ما با تکلیف شرعی شما اینجا هستیم و هر زمان هم شما بفرمایید به دنبال درس طلبگی‌مان می‌رویم. امام فرمودند من که نمی‌توانم یکطرفه صحبت کنم؛ بنابراین امام آمد آقای بنی‌صدر را به مردم نشان داد و مردم فهمیدند این که تصور میکردند یک شخصیت آزاداندیش و مسلط است، نه اینطور نیست. این پینوشه آمریکایی است؛ دیکتاتور است. روز ۱۴ اسفند در دانشگاه این را نشان داد و ملت او را شناخت و کنار گذاشتند.

بنی صدر از ترس چه کسی فرار کرد؟ از ترس امام؟ از ترس ملت فرار کرد. مثل رضاخان که می‌گویند انگلیس‌ها به خاطر آلمانی‌ها او را بردند. نه، مردم آنقدر از رضاخان متنفر بودند که اگر دست‌شان به او می‌رسید تکه‌تکه‌اش می‌کردند. از دست مردم فرار کرد. بنی‌صدر هم از دست مردم با کمک آمریکا فرار کرد و آمریکا به همه کشور‌ها دستور داد این هواپیما را نزنید.

بنی صدر در کنار چه کسی فرار کرد؟ مسعود رجوی. همین که آمده بود در انتخابات شرکت کرده بود، در کنار کشمیری که عامل انفجار نخست وزیری بود. در کنار او کلاهی نشسته بود. این‌ها همه در هواپیما بودند و رفتند. امام در انقلاب اسلامی، افراد را از مردم نمی‌گیرد. مردم را آگاهی می‌دهد و آن‌ها جدا می‌شوند. فتنه بنی‌صدر با چه حل شد؟ این تدبیر نظام مردمسالارانه اسلامی است. به همین علت شما ملاحظه می‌فرمایید بنی‌صدر هم در این نظام تأیید شد.

شورای محترم نگهبان هم تنها نهادی است که ۶ فقیه در آن هستند که آن‌ها را، ولی فقیه می‌گذارد. ۶ حقوقدان هم هستندکه نمایندگان ملت انتخابشان می‌کنند و موظف هستند احراز صلاحیت افرادی را که می‌خواهند بروند مسئولیت مهم نمایندگان ملت، مجلس خبرگان و ریاست جمهوری را بگیرند، تأیید کند.

هیچ‌جای دنیا نیست که بدون نهادی که باید رسیدگی به صلاحیت‌ها را بررسی کند، کسی را در انتخابات شرکت بدهند؟ خیر. نمی‌شود. چطور برای یک خلبان یا مهماندار هواپیما یا یک کارمند گزینش می‌شود، برای جایگاه مهم قانونگذاری و مسائل معاهدات و قرارداد‌ها و نظارت‌ها نیاز ندارد؟ پس در ضرورت نهادی مثل شورای نگهبان شک نداریم.

اما درباره شورای نگهبان و ادعایی که افراد ردصلاحیت شده دارند؛ اصلاح‌طلب یا اصولگرا فرقی نمی‌کند. هرکسی ردصلاحیت می‌شود می‌گوید شورای نگهبان خطی و باندی عمل می‌کند. اگر شورای نگهبان می‌خواست خطی و باندی عمل کند، دیگر در مجلس دوم افراد اصلاح‌طلب و اصولگرا به مجلس راه نمی‌یافتند. یا مجلس سوم که اکثریت دست اصلاح‌طلبان آن زمان بود.

مجلس ششم اکثریت در اختیار آن‌ها بود. نمایندگان این دو مجلس را چه نهادی تأیید کرده بود؟ شورای نگهبان. شورای نگهبان از نظر قانونی و شرعی نمی‌تواند نمایندگی ملت را در مسأله مهم نمایندگی به اختیار کسانی بدهد که دارای شرایط و صلاحیت لازم برای نمایندگی نیستند. در قانون اساسی این وظیفه ایشان است. آن‌هایی هم که ردصلاحیت می‌شوند، به همه‌شان اطلاع داده می‌شود، اما اعلام عمومی نمی‌شود.

ما رفته بودیم دانشگاهی در یکی از شهر‌های خراسان. آقایی که ردصلاحیت شده بود آمد شلوغ کرد که شورای نگهبان من را ردصلاحیت کرده. گفتم آقای محترم لطفا بفرمایید که شما را برای چه چیز رد کرده است؟ گفت معلوم است به علت خط سیاسی که دارم.

گفتم همین الان یک نامه بنویس که آقای بادامچیان شما از طرف اینجانب وکالت دارید از شورای نگهبان بپرسید علت رد صلاحیت من چیست و من هم این ردصلاحیت شما را پیگیری می‌کنم و بعد بنویسید وکالت دارد بیاید اعلام عمومی کند. حاضر نشد، زیرا می‌دانست که او را بی‌دلیل ردصلاحیت نکرده‌اند.

جالب است یک نفر از حضار آنجا پرسید، گفتم ردصلاحیت‌ها به خاطر مشکلاتی است که طرف رفته مجلس و در آنجا کار‌های حداقل غیراخلاقی انجام داده است. کسی که نماینده ملت است، باید پاسدار نوامیس ملت باشد و مراقب باشد کسی به زن و بچه مردم چپ نگاه نکند. اما اگر در مجلس است و خانمی به او مراجعه کرد و به او پیشنهاد غیراخلاقی داد، شورای نگهبان او را رد صلاحیت می‌کند.

ما در حزب مؤتلفه اجازه نمی‌دهیم کسی در پی صیغه باشد. اگر کسی در پی این اقدام برود اخراج است. ما در حزب مراقب هستیم که در مؤتلفه اسلامی یکی از این حوادث رخ ندهد. چرا در کمیته امدادی که با وجود مرحوم عسگراولادی و ... دوستان موتلفه مدیریت شده یک رانت و اختلاس نیست؟ چرا درحالی که کمیته امداد با زن‌های سرپرست خانواده ارتباط دارد، ولی یک مورد اخلاقی در آن یافت نمی‌شود؟ چون اگر کسی نگاه چپ کند اخراج می‌شود. اصلا نمی‌گذارند بماند. حالا شما نظرتان این است که شورای نگهبان به خاطر مسائل سیاسی، فعالیت‌های غیراخلاقی یا اختلاس و ... را نادیده بگیرد؟ شورای نگهبان موظف است کسانی که رفتند در مجلس خلاف کردند، سوء‌استفاده مالی و اخلاقی کردند را رد صلاحیت کند.

در مورد آقای میرسلیم چه طور؟ شورای نگهبان چه رفتاری باید داشته باشد؟

آقای میرسلیم شخص پاکی است. هیچ‌کس نقطه خلاف مالی و اخلاقی از میرسلیم سراغ ندارد. چه در دوران وزارتش و چه الان. مسأله‌ای که الان مقابل آقای میرسلیم است خیلی روشن است. چون ایشان آدم خاصی هستند و اخلاق خاص خودش را دارد.

چه کسانی علیه آقای میرسلیم هستند؟ اصل کار از طرف باند سوء‌استفاده‌چی از خودرو‌های وارداتی هستند. خیال نکنید باند کمی هستند. نخیر. یک باند هستند؛ یک ماشین دسته‌دوم بنز را از آلمان با قیمت پایین از کشور‌های خلیج‌فارس به ایران می‌آورند و میلیاردی سود می‌برند.

وقتی آقای میرسلیم آمد و گفت این خودرو‌های دست‌دوم نباید بیاید، زیرا بعد از آن مجبور هستید وسایل یدکی آن‌ها را وارد کنید و پولی که بابت واردات خودرو می‌دهید بهتر است برای بالا بردن کیفیت خودروی خودمان بدهیم، این حرف منطقی باعث شده به آقای میرسلیم بگویند ساعت او چند میلیارد می‌ارزد. می‌گویند ایشان فرق بین لندکروز و ۲۰۶ را نمی‌داند. آیا آقای مهندس میرسلیم که از طرف آقا مأموریت دارد و رفته موتور دیزل را هم درست کرده است، فرق بین ماشین‌ها را نمی‌فهمد؟ ایشان مهندس مکانیک است و رشته‌اش همین است.

آن کسی که با میرسلیم دعوا می‌کند به دلیل دو موضوع است: یک شبکه است که می‌خواهد کسی جرأت نکند افشای‌شان کند و قضایا را بگوید. دوم به خاطر مؤتلفه است که می‌خواهند بگویند در مؤتلفه شخصیت او اینطور است. چقدر آن حرکت بد بود که آقای میرسلیم در حرم حضرت علی (ع) داشت زیارت می‌کرد یک آقایی آمده و می‌گوید آقا می‌شود یک لندروز برای ما بگیرید؟ من وقتی این فیلم را دیدم واقعا متنفر شدم از اینکه چرا بعضی‌ها انقدر آدم‌های سقوط‌کرده‌ای هستند. نکته دیگر آنکه ایشان ۷۵ سال دارد و داوطلب این مجلس نیست. دوم اینکه در مجلس هم سالم بوده و کسی نمی‌تواند بگوید آقای میرسلیم شاسی‌بلند گرفته یا خلاف مالی کرده است.

در نحوه بررسی صلاحیت‌ها در انتخابات گذشته، رهبری تعبیر جفا را درباره یکی از کاندیدا‌ها را به کار بردند، این جفا در چه صورت غیرقابل تکرار خواهد شد؟

بگویید آقای لاریجانی را برای ریاست جمهوری تائید صلاحیت نکردند. شورای نگهبان آقای هاشمی رفسنجانی را هم واجد شرایط ریاست جمهوری ندانست. آن هم آقای هاشمی را؛ نه هرکسی! این حق قانونی شورای نگهبان است؛ بنابراین شورای نگهبان وقتی احراز صلاحیت نمی‌کند، رد می‌کند و این حق قانونی او است. اگر بخواهد مصلحت‌بازی کند، نمی‌شود. مصلحت را مجمع تشخیص در نظر می‌گیرد. اما ممکن است اشتباه هم داشته باشد، آقا به آن‌ها فرمودند درباره این شخص جفا کردید. اگر آقای لاریجانی در این دوره انتخابات شرکت کند، آن‌ها هم او را تأیید می‌کنند و جفا تمام می‌شود.

اینکه در این انتخابات رد شود و در انتخابات بعدی تأیید شود جای سوال و اشکالی برای شما ندارد؟

چه اشکالی دارد؟ آن انتخابات ریاست‌جمهوری بود و این انتخابات مجلس! حالا مثلا کسانی که شورای نگهبان برای انتخابات مجلس رد می‌کند یعنی در جا‌های دیگر صلاحیت کار ندارند؟ دارند و همه هم مشغول می‌شوند. پس مسأله این مورد خاص است. یعنی شورای نگهبان می‌گوید برای نمایندگی مجلس این شخص به کار نمایندگی ملت نمی‌آید.

اما اگر برود رئیس کارخانه شود یا معاون وزیر شود، مشکلی دارد؟ و مگر شورای نگهبان ایراد می‌گیرد؟ یعنی کسانی که شورای نگهبان ردصلاحیت‌شان می‌کند نمی‌توانند معاون رئیس شوند؟ معاون رئیس‌جمهور هم شدند چه برسد به جا‌های دیگر. جالب است یکی از بزرگترین اشتباهات، اصلاح طلبان که خیلی گروه اشتباه‌کاری هستند این است که با شورای نگهبان برخورد می‌کنند. اشتباه می‌کنند.

شورای نگهبان را که از قانون اساسی نمی‌شود حذف کرد. حقوق قانونی شورا را هم که نمی‌شود حذف کرد و نمی‌توان گفت به وظایف قانونی‌اش عمل نکند، چون من اصلاح‌طلب نمی‌پسندم. آقایان محترم، آقایانی که می‌گویید ما خیلی سیاست سرمان می‌شود نفرات بعدی‌تان را معرفی کنید. نفرات‌شان را معرفی کرده و می‌کنند، در انتخابات مجلس دهم در تهران فهرست آنان رأی آوردند چه کار کردند؟

چطور این آقایان اصلاح‌طلب در این ۳۰ نفرشان یک نفر از غیر از خودشان را نگذاشتند؟ یعنی یک آدم لایق شایسته هم غیر از آن‌ها یافت نمی‌شود؟ مگر گروه باندی هستند؟ همچنان که اصولگرایان این تیپی هم اگر ۳۰ نفر از خودشان می‌دهند و لابه‌لایش دو، سه نفر هم اضافه می‌کنند مثل دفعه قبل که مرحومه خانم رهبر را در فهرست گذاشتند. آن هم صحیح نبود. شما در نشریات اصلاح‌طلب نگاه کنید هیچ‌کس غیر از آن‌ها حرف نمی‌زند. دقیقا غیر از خودشان را سانسور می‌کنند؛ اگر می‌خواهید حرف بزنید بگذارید دیگران هم در نشریات شما بیایند حرف بزنند.

این محدودنگری باعث می‌شود روز به روز بیشتر زمین بخورید. در انتخابات مجلس یازدهم چهره‌هایی مثل آقای مجید انصاری که آدم مشهوری است و از طرف رهبری هم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است در تهران چقدر رای آوردند ۸۰ هزار رای آوردند. آقای محجوب و خانم جلودارزاده و بقیه لیست هم همینطور. شورای نگهبان شما را تأیید کردند، اما مردم رأی ندادند. چرا؟ برای اینکه مردم از اصلاح‌طلبان دل خوشی ندارند.

من به شما بگویم اگر شورای محترم نگهبان در این دوره کل فهرست اصلاح‌طلب‌ها را تأیید کند در تهران رأی نخواهند آورد، شهرستان‌ها که جای خود دارد و محلی است. چون مردم محاسبه می‌کنند که این اصلاح‌طلب‌ها چه کار کردند؟ دو دولت دارند، دولت دوم خردادی و دولت اعتدالی. باعث و بانی گرانی ارز کیست؟ آقای همتی. باعث گرانی مسکن کیست؟ دولت آقای روحانی. بنزین را چه کسی گران کرد؟ صبح جمعه رئیس‌جمهور بی‌خبر از خواب بیدار شد و دید گران کردند.

ما با آقای روحانی رفیق هستیم و من آقای روحانی را به عنوان یک سیاستمدار برای کشور قبول دارم و خدایی نکرده به ایشان جسارت نمی‌کنم. در دوران ریاست جمهوری هم با ایشان هیچ برخورد نکردیم، نه او را تضعیف کردیم و نه تخریب. اما این دو دولت چه کار کردند؟ ملت قبول‌شان ندارند دیگر. حالا دو مجلس اصلاح طلبان؛ یکی مجلس سوم، یکی مجلس ششم هست؛ بنابراین ملت آن‌ها را دیدند لذا به اصلاح‌طلبان رأی نمی‌دهند.

به اصولگرایان چه طور؟ به آن‌ها هم رای نمی‌دهند؟

به نظرم به اصولگرا‌های باندی هم رأی نمی‌دهند.

اصولگرا‌های باندی چه کسانی هستند؟

کسانی هستند که فقط باند خودشان را قبول دارند.

به جریان تندرو هم رای نمی‌دهند؟

اکنون جامعه به تندرو و کندرو رأی نمی‌دهد. الان جامعه به دنبال مجموعه‌ای مورد اعتماد و اطمینان است که اگر به مجلس می‌رود پاک و سالم، منزه به فکر ملت و گام دوم انقلاب باشد. یک تحول عمیق ایجاد کند. هر فهرست و هر گروهی توانست این اطمینان و اعتماد مردم را به دست بیاورد برنده است.

راهکار مقابله با جریان تندرو را چگونه می‌بینید؟

بادامچیان: به عمل صحیح خودمان مربوط می‌شود. نباید وارد جدال و درگیری شد. مردم از جدال خوش‌شان نمی‌آید. از دعوای دوقطبی و سه‌قطبی خوش‌شان نمی‌آید. آنکه مهم است اینجاست که مردم به دنبال این هستند که چه کسی می‌تواند مشکلات‌شان را حل کند و چه کسی صادق است و در طول این مدت صادقانه حرف زده و وعده بی‌خود نداده است.

برخی در جریان تندرو به دنبال تعریف معنای حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی هستند. به چه صورت می‌توان با آن‌ها برخورد کرد؟

این تندرو‌ها از اول انقلاب تا به حال بوده‌اند. ما در دوران مبارزه سال ۵۶-۵۷ با شاه، اعلامیه‌هایی که چاپ می‌کردیم و بیانیه می‌دادیم زیر آن می‌نوشتیم برقرار باد حکومت عدل اسلامی. جالب بود که ما در طول این مدت اسم مؤتلفه را آن زیر نمی‌گذاشتیم به خاطر مصالح انقلاب و حرکت جمعی آن روز، حرکت عام مردمی داشتیم و اینکه نگوییم حزب مؤتلفه است.

ولی سازمان منافقین می‌آمد اول راهپیمایی عظیمی که من مسئول تبلیغ آن بودم، تابلو و چهارتا عکس کشته‌هایشان را می‌گذاشت و می‌آمدند جمع می‌شدند و کم‌کم در این جمع‌های راهپیمایی دست به هم می‌دادند و ملت را تندتند می‌فرستادند و جلوی‌شان پرچم می‌آوردند که بگویند این جمعیت برای سازمان منافقین است.

دو نگاه را ببینید؛ یک نگاه مؤتلفه اسلامی که در یک حرکت عام مردمی اسم حزب‌شان را نمی‌گذارد. با اینکه کارگردان اصلی آن هستیم چه در کمیته استقبال، چه در رقابت‌ها و...، اما در مقابل آن گروه می‌خواهد از این جمعیت سوء‌استفاده کند. مردم هم می‌فهمند نه اینکه نفهمند؛ لذا تا منافقین و کمونیست‌ها شعار می‌دادند، مردم می‌گفتند حزب فقط حزب‌الله، رهبر فقط روح‌الله.

اینکه شما می‌فرمایید علاج تندروی چیست؟ این است که انسان وارد دعوا با تندرو‌ها و کندرو‌ها نشود. روشنگری کند، جهاد تبیین که رهبر عزیزمان می‌فرماید را انجام دهد. خودش عمل سالم را نشان بدهد. یعنی من دبیرکل مؤتلفه می‌گویم اگر شما از مؤتلفه یک مورد خلاف اخلاقی، خلاف مالی، سوء‌استفاده دارید بگویید؛ که نداریم؛ هرجا رفتیم خدمت کردیم با صداقت خدمت کردیم. نه رانت و نه هیچ‌چیز.

آقای عسگراولادی مسئول کمیته امداد بوده با مرحوم شفیق و مرحوم نیری. چقدر کار کردند؟ الان بنیاد سلامت آقای نیری رحمت‌الله علیه برقرار است و خدمت می‌کند. در رابطه با مسأله ریاست جمهوری شهید رجایی چگونه است؟ شهید باهنر چطور؟ همه مؤتلفه‌ای هستند. درباره شهید لاجوردی وقتی در دادستانی بود با این همه مشکلات و زندان، یک خلاف از لاجوردی کسی سراغ دارد؟ بدترین دشمنی و حرف‌ها و دروغ‌ها را در موردش زدند، اما نتوانستند از او خرده‌ای بگیرند.

مرحوم عسگراولادی، این همه پول در اختیارش بود، در وصیت‌نامه‌اش نوشته است که من ثلث ندارم، چون دارایی ندارم. همه مایملک من یک خانه است که نصف آن برای مرحومه همسر سابقم است که در سال ۵۷ از دنیا رفت و نصف دیگر هبه اخوی حاج‌اسدالله رحمت‌الله است که اگر ایشان هبه‌شان را پس گرفت به ایشان بدهید و اگر نگرفت بین خودتان تقسیم کنید.

آقای محمدنبی حبیبی روزی که از دنیا رفت، من نمی‌دانستم حتی ماشین ندارد. یک منزل دارد که آپارتمانی است و روزی که آنجا ارزان بوده به او فروخته‌اند. همین آقای میرسلیم در دوران وزارت به سفر کرمانشاه رفت، در راه برگشت وقتی رفت مهمانسرا خوابید، پول مهمانسرا را از جیب پرداخت؛ این سلامت است.

ما ملت ایران اگر نظام جمهوری اسلامی را در سطح بین‌الملل خوب اداره کردیم، اقتدارمان را نگه‌داشتیم، نفت‌مان را نگذاشتیم بدزدند و خودمان فروختیم، صادرات غیرنفتی‌مان را برابر واردات‌مان کردیم، آن وقت تحریم آمریکا نمی‌تواند تأثیر موثری بر ما بگذارد. ۲۰۰ میلیارد دلار پول ما را این آقایان مدعی حقوق‌بشر بلوکه کردند.

مملکت را امثال حاج‌قاسم سلیمانی‌ها و حججی‌ها به اینجا رسانده‌اند. این آقایانی که متأسفانه در مجموعه‌شان بعضی‌ها فرار کردند رفتند انگلیس، آمریکا و کانادا اقامت کردند، فقط غر زدند و انتقاد کردند، که در این اقتدار ایران نقشی ندارند.

شما به جریان‌های دیگر می‌گویید بیایید حرف بزنید. انتقادی که نسبت به صداوسیما وجود دارد این است که آنقدر که به اصولگرا‌ها تریبون داده می‌شود به چهره‌های اصلاح‌طلب میدان نمی‌دهند تا بیایند صحبت کنند.

صداوسیما رسانه ملی است و مربوط به نظام است.

بله چرا همه جریان‌های سیاسی به یک اندازه صدایشان در آن شنیده نمی‌شود؟

نخیر هیچ‌کجای دنیا نمی‌بینید که رسانه ملی به مخالفان نظام میدان بدهد که حرف بزنند. همه کشور‌ها سیاست ملی خود را در رسانه ملی اجرا می‌کنند.

شخصیت‌هایی هستند که دلسوز نظام بوده و به آن اعتقاد دارند، اما انتقاد دارند، اما تریبونی به آن‌ها داده نمی‌شود.

اگر اینطور است بیاییم برای موضوع راه حل مطرح کنیم. این یک توصیه به صداوسیما یا یک انتقاد است؟ توصیه است که از همه گروه‌های سیاسی استفاده شود، اما اینکه آن‌ها طلبکار باشند، نمی‌شود.

صداوسیما یک سیاستی دارد و یک هیأت نظارت از طرف سه قوه و یک مسئول از طرف رهبری دارد که سیاست کلی نظام را در آن اداره می‌کند. عده‌ای هم طلبکار هستند که چرا نمی‌گذارید آن فرد اصلاح‌طلبی که شعار زن، زندگی، آزادی آمریکایی را مطرح می‌کند، در صداوسیما حرفش را بزند؟ سردبیر یک روزنامه اصلاح‌طلب نوشت کلیه این دولت‌ها بی‌معنی بودند و قدرت با معنا باید شکل بگیرد. زیر آن نوشت برای نوشتن این مقاله از کتاب آقای فوکو استفاده کردیم.

آن وقت اجازه بدهند کسی که خط آمریکا را می‌گوید به صدا و سیما بیاید؟ عقل چه حکم می‌کند؟ یک آدمی که دائم منفی‌بافی دارد، اجازه داده شود که به صدا و سیما برود؟ این اشتباه بزرگ اصلاح‌طلبان است. من جدا مایل نیستم که هیچ‌یک از این تشکل‌ها و گروه‌ها و جریان‌های سیاسی در ایران حذف شوند.

من شاگرد و یار صمیمی شهید مطهری هستم؛ می‌گفت اگر در ایران می‌خواهیم دانشگاه راه بیندازیم و درس مارکسیسم بدهیم باید یک دانشمند قوی متعهد و معتقد به مارکسیسم بیاید درس بدهد نه من مطهری که گرچه مارکسیسم را بهتر از یک مارکسیست می‌توانم درس بدهم. من معتقدم در کشور همه باید باشند و صحبت کنند، اما به گونه‌ای که به درد کشور بخورد نه اینکه بلندگوی استکبار شوند. نه اینکه در مردم یأس و ناامیدی ایجاد کنند.

شما روزنامه‌های اصلاح‌طلب را بررسی کنید، آن‌ها یکبار از سپیده کاشانی رحمت‌الله علی‌ها به عنوان شاعره بزرگ انقلاب نام نمی‌برند، اما فوری می‌روند سراغ چهارتا شاعره آنچنانی که پرونده‌های آلوده دارند و سرودسازی برای شاه و ادبیات مبتذل جنسی وقیحانه دارند، آن‌ها را مطرح می‌کنند.

اختلاف دولت و مجلس این رکز‌ها افزایش یافته و اخیرا رسانه‌های حامی دولت در رسانه‌هایشان به مجلس انتقاد می‌کنند و حتی در نظرسنجی خود می‌گویند ۵۳ درصد مردم رئیس مجلس را نمی‌شناسند دلیل این اختلافات چیست؟

بین دولت و مجلس کلا اختلاف نیست. دولت باید لایحه خود را به مجلس بدهد و مجلس هم طرح و لایحه را باید تصویب کند و اختلاف نیست. اما اختلاف‌نظر هست. دولتی‌ها، نه فقط این دولت بلکه همه دولت‌ها مایل هستند که مجلس دربست هرچه دولت می‌گوید، قبول کند. من دو دوره نماینده مجلس بودم. مجلسی‌ها هم مایل هستند هرچه می‌گویند دولت قبول کند.

الان کسی که در استان خود نماینده می‌شود می‌خواهد تمام مسئولین دولتی را با نظر خودش بگذارد که این غلط است. از آن طرف استاندار هم می‌خواهد تمام نمایندگان به میل او کار انجام دهند که این هم نمی‌شود. پس یک بحث تفکیک قوا است که این نوع اختلاف را دارد. اما این اختلاف ساختارشکن نیست و اختلافات طبیعی است. در پایان سال چهارم هر مجلس هم این اختلاف‌ها زیاد می‌شود، چون نماینده‌ها می‌خواهند رأی بیاورند و یکی از راه‌های رأی‌آوری را هم در نقد دولت می‌دانند، بنابراین نقد می‌کنند و رسانه‌های دولتی هم عصبانی می‌شوند و جواب می‌دهند. این‌ها طبیعی است.

مجلس نسبت به دولت حمایت صد در صدی داشت و حتی ۲۰۰ نفر از نمایندگان برای حضور آقای رئیسی در انتخابات بیانیه نوشتند چرا بعد از دو سال وعده‌هایی که آقای رئیسی داد هنوز عملیاتی نشده است تا صدای حامیان دولت در مجلس هم دربیاید؟

مگر فکر می‌کنید وعده‌های دولت‌های گذشته همه انجام شده است؟ ما یک انقلاب داریم که در هیچ‌جای دنیا سابقه‌ای ندارد و مدل خاص خود را دارد. بعد هم خودمان مستقل عمل می‌کنیم و کشوری هم نیست که با ما کاری نداشته باشد و هر روز با ما درگیر هستند.

ما هم بالاخره با همین وضع در دنیا در حال پیشرفت هستیم. مثلا در آفریقای جنوبی نمی‌دانید نسبت به ایران چه استقبالی می‌کردند. در اجلاس بریکس که از طرف حزب نلسون ماندلا برگزار شد همه هیأت‌ها می‌خواستند با هیأت ایرانی دیدار کنند.

ما یک چهره در بیرون از کشور داریم که ایرانی را قدرت مقتدر مقابل آمریکا، انگلیس و صهیونیسم می‌دانند و ایرانی دارای عظمت خاص است و یک چهره داخلی که غر میزند. اما نکته مهم اینجاست که شما می‌فرمایید؛ دولت‌ها مگر می‌توانند در عرض چهار سال آن وعده‌ها را انجام دهند؟

پس چرا وعده‌های اینچنینی می‌دهند؟

آن‌ها اظهار می‌کنند. این‌ها وعده نیست، علاقمندی‌هاست که در شکل وعده مطرح می‌شود. آن‌ها می‌گویند اگر بیاییم سرکار این کار‌ها را انجام می‌دهیم. راست می‌گویند، دولت آقای روحانی هم راست می‌گفت، دولت آقای مهندس موسوی هم راست می‌گفت. این‌ها می‌خواستند کار‌ها را خوب انجام دهند. ی

ادمان باشد هیچ‌کدام از دولت‌هایی که سرکار آمدند نمی‌خواستند ناموفق باشند. اما وضعیت ما در دنیا به گونه‌ای است که توان تمام دولت‌ها در شرایط خاص در یک بخش پیش می‌رود و در یک بخش پیش نمی‌رود. نماینده هم همین‌طور است. جالب است طرف تصور می‌کند الان بیاید در مجلس چه کار‌ها می‌کند، ولی بعد می‌رسد به واقعیت‌ها و می‌بیند بودجه اینطور است، ساختار آن طور است، سلیقه‌ها متفاوت است بنابراین هیچ‌وقت مجلس و دولت خالی از اختلاف نمی‌توانند باشد. سال آخر، سال انتخابات و رأی‌آوری است.

تحلیل شما درباره حواشی مربوط به لایحه حجاب و عفاف که در کمیسیون قضایی مجلس بررسی می‌شود، چیست؟

حجاب از ضروریات اسلام است. استکبار هم با حجاب جنگ می‌کند. از زمان رضاشاه با حجاب جنگیده، در زمان مشروطه فراماسونر‌ها با آن جنگیده‌اند، از زمان علی‌اصغر حکمت آن‌ها جنگیدند و حتی متوسل به زور و چادر کشیدن و آزار شدند. پس این واقعیت را بشناسیم که حجاب ضرورت اسلام است.

هر زن مسلمان حجاب اسلامی را قبول دارد. اسلام شراب را حرام می‌داند، اما مسلمانی ممکن است شراب بخورد که گناه کرده است. هر مسلمانی هم مبنای حجاب و اسوه‌اش حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) هستند. حضرت زینب بی‌حجاب بوده؟ حجاب اجباری داشته است؟

طرح‌های استکبار در رابطه با بی‌حجابی این است که فساد ایجاد کند. قصد استکبار برداشتن چادر از سر زنان ما نیست، قصد او فاسد کردن جامعه ما است. درست مانند اسپانیا در اندلس این کار را کرده و در ایران هم در زمان رضاشاه این کار را می‌خواستند انجام دهند، اما نشد.

فرهنگ و تمدن ایرانی اجازه این کار را نمی‌دهد یعنی در طول ۶۰۰۰ سال گذشته یک زن لخت در کتیبه‌های داریوش نداریم، یک مجسمه زن و مرد لخت در مجسمه‌های باستانی نداریم، در حالی‌که در یونان مرد‌ها در ورزشگاه‌هایشان لخت مادرزاد ورزش می‌کردند. سقراط در کتاب جمهوری افلاطون می‌گوید زن‌ها هم باید مثل مرد‌ها لخت شوند و با مرد‌ها و جوان‌ها ورزش کنند. این حرف در کتاب جمهوری افلاطون است؛ بنابراین فرهنگ و تمدن ایران با فرهنگ غرب متفاوت است.

آن‌هایی که با حجاب برخورد می‌کنند سر چه چیز برخورد می‌کنند؟ آیا واقعا معتقدند حجاب اجباری است؟ کسی در کشور ما از اول انقلاب تا به حال گفته باید به زور چادر سرکنی؟ حجاب را نوشتند و قانون دارد؛ بنابراین ما سه مسأله داریم: یک مسأله توطئه علیه حجاب و عفاف بانوان داریم که دختر من، خانم من، همسر شما، خواهر شما هم با این قضیه روبه‌رو است که این توطئه از طرف غرب است.

اصلاح‌طلب‌ها هم که دارند این کار را می‌کنند بخشی‌شان دربست نادانسته در اختیار آمریکا هستند و توطئه غرب را انجام می‌دهند. مقالات‌شان را ببینید. مگر می‌شود کسی بگوید من مسلمان هستم و در خانواده‌ام همه لخت باشند و شب هم مثل کشور‌های غربی رفیق پسر و دخترم بیایند در خانه خودم با هم فحشا کنند؟ نمی‌شود؛ بنابراین لایحه حجاب و عفاف مربوط به اسلام است.

به نظرتان لایحه حجاب و عفاف کارساز خواهد بود؟

کارساز باشد یا نباشد در عمل معلوم می‌شود. من بحثم درباره این است که این گروهی که درباره بی‌حجابی وارد صحنه می‌شوند چه کسانی هستند و چرا وارد این بحث‌ها می‌شوند؟ چرا مدعی حکومت هستند؟ آیا این‌ها به دفاع از زن‌ها این کار را می‌کنند یا فریب‌خورده غرب هستند یا در خط غرب این کار را می‌کنند و دچار اشتباه فاحش هستند؟ این را روشن کنید و بقیه‌اش یک روز یک لایحه جدا می‌شود و طبعا اگر این لایحه مفید واقع شود، کارساز خواهد بود.

 یکی از نقد‌های جدی در مورد وضعیت حجاب نوع برخورد با بی‌حجابی و رفتار گشت ارشاد بودکه منجر به آن اتفاق و شروع حوادث سال گذشته شد، این نوع رفتار‌ها اصلاح‌پذیر نیست؟

این بحث غلط است. رفتار گشت ارشاد با مهسا امینی چیزی نبود. یک مقدار نظام با خانم مهسا امینی مدارا کرد. خانم ژینا طرفدار حزب کومله است و عکس رقاصی او با حزب کومله موجود است. بعد آمد با لباس مبتذل در تهران به پارک رفت. در آنجا به او تذکر دادند که پارک محل عمومی است. شروع کرد به فحاشی و دعوا. گفتند سوار گشت ارشاد شود، مگر گشت ارشاد چه کار می‌کرد؟ دعوا می‌کرد یا می‌زد؟ او را به مقر گشت ارشاد آوردند که راهنمایی‌اش کنند.

یک مرتبه حال او به هم خورد و بعد هم فوت کرد و بعد از آن حرکت دسته‌جمعی منظم از داخل و خارج به همراه بی‌بی‌سی، سی‌ان‌ان، من و تو و اینترنشنال و صهیونیست‌ها شروع شد که خانم مهسا امینی در برخورد با گشت ارشاد کشته شده است.

در موارد دیگر چطور که با رفتار تند با زنان بی‌حجاب یا کم حجاب برخورد‌هایی شده است، آیا این نوع برخورد‌ها کارساز است؟

چرا با گشت ارشاد دعوا دارند؟ چرا با خانم‌هایی که به شکل غیرمناسب بیرون می‌آیند، هفتاد قلم آرایش کرده، با این افراد برخورد نمی‌شود؟ او دارد خلاف می‌کند. در جمهوری اسلامی خلاف قانون، خلاف دین، اسلام عمل می‌کند. به جای اینکه به این بگویند تو اشتباه کردی، خلاف کردی، می‌گویند گشت‌ارشاد چرا این کار را کرده؟ گشت ارشاد را هم نقد کنند، اما بعد بگویند اگر گشت‌ارشاد این کار را کرد، خانم مهسا هم خیلی کار زشتی کرد. چرا از مهسا امینی حمایت کردند؟ آیا جمهوری اسلامی آمد مهسا امینی را بکشد؟ چنین کاری را نمی‌کند. او یک بی‌حجاب است و حداقل مجازات می‌شود.

زشتی کاری که دار و دسته اصلاح‌طلب و دار و دسته این تیپی می‌کنند خدا می‌داند در عمق جامعه و فرهنگ ایرانی به ضرر کامل‌شان تمام می‌شود. نصیحت من را بپذیرند. اگر خواستند به گشت ارشاد نقد کنند، مهسا امینی را هم نقد کنند و بگویند این کار هم غلط است.

ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۴
عجب !
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۹ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۴
نهههههههه بابا !!!!!!!!!!!!!
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۲
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین