bato-adv
کد خبر: ۶۶۵۶۷۷

تلاش عجیب ناصرالدین شاه برای دعوا انداختن بین یک زن و شوهر

تلاش عجیب ناصرالدین شاه برای دعوا انداختن بین یک زن و شوهر
دربخشی از روزنامۀ خاطرات ناصرالدین شاه در روز پنجشنبه ششم تیرماه سال ۱۲۶۸ شمسی به اقامتش در بلژیک و حضور در شهر اسپا پرداخته است.
تاریخ انتشار: ۰۴:۰۴ - ۲۶ شهريور ۱۴۰۲

فرادید نوشت: ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفرهای دور و درازش هم ترک نمی‌کرد. خود او نام یادداشت‌هایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامه‌ها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کارها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما می‌گذارند.

در اینجا گزیده‌ای از روزنامۀ خاطرات او در روز پنجشنبه ششم تیرماه سال ۱۲۶۸ شمسی (شوال سال ۱۳۰۶ قمری) را می‌خوانید که مربوط است به اقامت شاه در بلژیک و حضور در شهر اسپا را می خوانید:

امروز صبح از خواب برخاستیم، خیلی کسل بودیم، هوای فرنگستان بد است، رطوبتی دارد و اغلب ابر است، بخصوص اسپا که هواش شبیه به کلاردشت و کجور است، خیلی خفه است، شخص دلتنگ می‌شود . . . بعد از نهار یک پسر کوچکی از اهل ورشو گفتند پیانو خوب می‌زند، در اکسپوزیسیون پاریس بوده است، به حضور ما آمد، قریب هفت سال داشت، خیلی بدذات و زرنگ اما خیلی قشنگ پیانو می‌زد، چیز غریبی بود . . . مادرش می‌گفت واله پیانو است . . . تا وقت خوابیدن متصل می‌زند . . . ما هم یک مدال به او دادیم خوشحال شد و اجازه خواست که خود را پیانوزنِ ما بنامد اجازه دادیم . . . اسمش رائول کوچالسکی (Raoul Kouzalski) بود . . .

ذوق زدگی ناصرالدین‌شاه از دیدن کازینو برای اولین بار؛ حقیقتا راحتگاه غریبی است، همه چیز در اینجا هست...

کالسکه حاضر کرده بودند برویم گردش . . . قدری که از شهر دور شدیم کم کم عمارت‌های کوچک کوچک پیدا شد، بسیار قشنگ . . . در یکی از ویلاها پیاده شدیم، سرایدار پیر کثیفی داشت و زن پیر کثیفی اطاق‌ها را به ما نشان دادند . . . به زنکه پیر گفتیم اگر شوهر تو زن بگیرد یا [. . .]بازی بکند تو چه می‌کنی؟ گفت پدرش را درمی‌آورم سرش را می‌شکنم، از مردکه پرسیدیم راست بگو تو [. . .]بازی نکردی؟ گفت می‌کنم، حالا هم میکنم، به زنکه گفتیم اقرار کرد سرش را بشکن، گفت شوخی می‌کند، خلاصه نزدیک بود میان آن‌ها دعوا بیاندازیم، بامزه بود، یک امپریال به آن‌ها دادیم . . .

به جائی رسیدیم که آب معدنی آنجا هست، جای خوبی ساخته‌اند، قهوه‌خانه و رستوران دارد، آب را از چاه می‌کشند به مردم می‌دهند، پیاده شدیم ببینیم آب چطور است، استکانی آب آوردند اولا متعفن بود، ثانیا بدمزه که هیچ نمی‌شود خورد، فرنگی‌ها می‌آیند از این آب می‌خورند، دور چاه میز و صندلی و گل گذاشته‌اند مثل اینکه حوض کوثر است که مردم بیایند این آب متعفن را بخورند . . .

راندیم خیلی راه رفتیم، از جنگل‌های باصفا گذاشتیم، رسیدیم به ییلاق وسیع خوبی، پارک و باغچه بزرگ باصفا داشت و عمارت خوبی، صاحب‌خانه حاضر بود اما زن او بسیار بدگل بود، حقیقتا اگر زن او هم خوشگل بود ما به او حسادت می‌بردیم، به طرزی ییلاق او عالی و باصفا و وضع زندگانی او راحت بود که جای حسادت داشت، داخل شدیم، در اطاقی نشستیم، سیگارتی کشیدیم، از اینجا عزیزالسلطان هم به ما ملحق شد، راندیم رو به منزل . . .

 

ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۳۵ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۶
ماجرای تلسکوپ ناصر الدین شاه که از فرنگ برای خودش اورده بود و با ان مردم تهران را دید میزد و یه بار چیزی با دوربینش دید که
در زیر میخوانید
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺭﺻﺪ ﻛﺮﺩﻥ ﺭﻋﻴﺖ ﺍﺯ ﺑﺎﻻی ﺍﻳﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺗﻠﺴﻜﻮﭖ ﺗﺎﺯه‌ﺍیﻛﻪ ﺍﺯ ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﺳﻮﻏﺎﺕ ﺁﻭﺭﺩهﺍﻳﻢ، ﺑﻮﺩﻳﻢ . ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪﺍی ﻣﺮﺩی ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻼﻭﻳﺰ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺳﺒﺎﺑﻪ ﺑﻪ ﻣﻘﻌﺪ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭ میﺑﺮﺩ !!
ﺍﻣﺮ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩﻙ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ﭼﻪ غلطی میﻛﻨﺪ !؟ ﻭقتی ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ، ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ : ﭘﺪﺭ ﺳﻮﺧﺘﻪ ! ﭼﻪ غلطی می ﻛﺮﺩی؟ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﺑﻨﺪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺗﺘﻪ ﭘﺘﻪ ﮔﻔﺖ :
ﺳﻠﻄﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺖ ﺑﺎﺩ؛ ﺍعلی ﺣﻀﺮﺕ ! ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻣﺎ ﺑﺮﺍی ﻫﻤﻪ ﺷﺎﻧﺲ میﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺨﺖ ﻫﻤﻪ ﺭﺍﺑﺎﺯ می ﻛﻨﺪ ! ﮔﻔﺘﻴﻢ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺸﻮﺩ ﺑﺨﺖ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻗﺪﺭیﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﺩ.
ﺑﻪ ﺟﻘﻪ ﻫﻤﺎیونی ﻗﺴﻢ ﺍﻳﻦ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺳﻮﺭﺍخی ﻭﺍﺭﺩﺷﺪ، ﺻﺎﺣﺒﺶ ﺩﺍﺭﺍی ﻣﻜﻨﺖ ﻭ ﺷﻮﻛﺖ ﺷﺪ!!” ﭘﺪﺭ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻛﺎﺭیﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻴﻢ ﺟﻠﻮی ﺧﻨﺪه ﺧﻮﺩ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ ﻭ ﺍﻣﺮ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﭘﻨﺞ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻭ ﺭﺍهی اﺵ ﻛﻨﻨﺪ. ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﻛﻪ ﮔﺮﻓﺖ، ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
"ﺍعلی ﺣﻀﺮﺗﺎ ! ﻭﻗﺘﻲ ﺟﻨﺎﺑﺘﺎﻥ ﺍﺯ پی ﻣﺎ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﺪ، ﻫﻨﻮﺯ ﻛﺎﺭی ﺑﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩ؛ ﺑﺎ ﺍﻳﻦ ﻭﺟﻮﺩ ﭘﻨﺞ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﺳﻴﺪ. ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻛﻨﻴﺪ اﮔﺮ ﻗﺪﺭی ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻓﺮﻭ می ﻛﺮﺩﻳﻢ ،ﻫﻤﻴﻨﻚ ﺟﺎی ﺷﻤﺎ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﭘﺎﺩﺷﺎهی بوﺩﻳﻢ" ..
ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺯﺩﻳﻢ : ﺑﺒﺮﻳﺪ ﺍﻳﻦ ﭘﺪﺭ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺗﺨﺖ ﻭ ﺗﺎﺝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺻﺎﺣﺐ ﻧﺸﺪﻩ .
برگرفته از روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۶
مردکه ی کثافت
همان وقت مردم در فقر و فلاکت بودند و این ابله با پول قرضی از اول خارجی می رفته بین زن و شوهری را بهم بزند.......چقدر این حکومت قاجاریه نالایق بودند.....
فرامرز
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۴۶ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۶
برو اول خدمات دوران ناصری را بخوان بعد نظر بده نه صرفا چیزی را که شنیدی اکثر ساختمان ها ودیگر سازه ها که الان ایران به ان افتخار میکند مال دوران قاجار است.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۶
ادامه اش همین ها هستند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۶
تاریخ ایران بدتر از اونا هم دیده
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۳ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۶
مثلا فكركرده ايدداريد حواس مردم را از اين روزها پرت مي كنيد!!!زهي خيال باطل
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۶
کازینو کجای داستان بود؟؟
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۷
مجله فرارو
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین