دختر کوچک امام موسی صدر معتقد است که دولت ايران کارهاي بسياري ميتوانست انجام دهد که انجام نشد.
حورا دختر کوچک امام موسي صدر با بيان اين مطلب تاکيد ميکند «هميشه احساس ميکرديم موانعي براي رسيدگي ايران به پرونده امام وجود دارد.»
او که از تلاشهاي صورت گرفته در روند رسيدگي به وضعيت امام دل خوشي ندارد مي گويد: «هميشه ميگفتند ما اين پرونده را پيگيري مي كنيم و روابطمان با ليبي هم برقرار است اما زمان نشان داد كه رابطه با ليبي برقرار بود اما قضيه امام موسيصدر و دو همراه ايشان پيگيري نشد. البته هميشه ابراز علاقهمندي ميكردند و تاكيد داشتند كه موضوع را پيگيري مي كنيم اما در عمل اينطور نشد.»
حورا صدر همچنين با رد اظهاراتي که ايراني نبودن امام را به ميان ميکشد خاطرنشان مي کند که هنوز شناسنامه ايراني بودن امام موجود است. تمام خانواده ايشان ايراني هستند و به اين موضوع هم افتخار ميكنند. ما هميشه گفتهايم كه امام يك شهروند ايراني است و وظيفه دولتمردان است كه وضعيت ايشان را پيگيري كنند.
زماني كه ما ادعا مي كنيم مسائل جهان اسلام براي ما اهميت دارد بايد به دغدغه مسلمانان شيعه كشورهاي مختلف نسبت به پيگيري وضعيت امام رسيدگي شود؛ اوايل انقلاب و در دولت مهندس بازرگان پيگيري?هايي توسط ايشان و مهندس يزدي انجام شد كه البته با حمايت امام بود كه فرموده بودند تا قضيه امام صدر حل نشود من قذافي را به حضور نمي پذيرم.
در زمان جنگ هم با اين بهانه كه ما از ليبي اسلحه گرفتهايم موضوع فراموش شد تا زمان دولت آقاي خاتمي که هياتي تشكيل شد و كارهايي انجام شد كه متاسفانه به نتيجه نرسيد.»
حورا صدر با وجود گذشت 33 سال از دستگيري پدرش در 9 شهريور 1357 مي گويد «ما مطمئن به زنده بودن امام هستيم و هيچ دليلي هم غير از آن نداريم.»
در خبرها به نقل از يكي از اعضاي شوراي انتقالي ليبي خبر فوت امام صدر مطرح شده بود. شما اينگونه اخبار را به چه صورت ارزيابي ميكنيد. آيا آن را تاييد ميكنيد يا گمان ميكنيد شانتاژي خبري بيش نيست؟
شرايط اخير ليبي موجب شده است تا به اين اخبار دامن زده شود. آقاي هوني كه به عنوان يكي از اعضاي شوراي انتقالي ليبي خبر از فوت امام داده است فردي است كه دروغ بودن اظهاراتش پيش از اين اثبات شده است. اين سومين مرتبه است كه هوني در مصاحبه خود همين اطلاعات را مطرح ميكند. اين فرد در نخستين گفتوگوي خود با روزنامه الحيات توضيحاتي را مطرح كرده بود مبني بر اينكه ماموريتي به يكي از خويشاوندان من داده شد.
او خلبان هواپيما بود و ماموريت انتقال امام صدر به او سپرده شد و قذافي براي پوشاندن موضوع امام او را نيز كشت. در آن زمان اين سوال مطرح شد كه چرا خلبان موردنظر چهار سال پس از ربوده شدن امام كشته شد كه فرداي همان روز برادر اين خويشاوند با روزنامه الحيات تماس ميگيرد و ميگويد علت كشته شدن برادر من موضوع ديگري بوده است و ارتباطي به بحث امام ندارد. دروغ بودن ادعاي هوني براي بار نخست به اين شكل تاييد شد.
هوني براي بار دوم در گفتوگو با الشراع اين دروغ را تكرار كرد و البته زماني كه خبرنگار ميگويد شما براي نخستين مرتبه دروغ گفتيد و دروغ شما به آن شكل اثبات شد با تاييد گفتههاي اين خبرنگار به صراحت ميگويد من دروغ گفتم چرا كه ميخواستم قضيه باجناق خود را پيگيري كنم تا يك گشايشي در پرونده او حاصل شود. حال سوال اينجاست فردي كه تا به اين اندازه دروغ ميگويد آيا ميتوان مجددا به اظهارات او اعتماد كرد. متاسفانه رسانهها با وجود دروغ بودن گفتههاي هوني اخبار او را منتشر ميكنند و به او اعتماد دارند.
پس از تحولات ليبي آيا تحقيقاتي در رابطه با صحت و سقم اخباري كه درباره امام منتشر ميشود، داشتهايد؟
در رابطه با سلامت و زنده بودن ايشان استدلالهاي متفاوتي وجود دارد اما ما تاكيدي نداريم تا بگوييم اين استدلالها درست است يا خير. البته ميتوانيم با قرار دادن برخي استدلالها در كنار يكديگر به نتايجي دست پيدا كنيم.
اطلاعاتي بوده است كه برخي منابع قابل اعتماد آن را مطرح كردهاند و برخي نيز چندان قابل اعتماد نبودهاند. يكي از اين منابع آقايي به نام منصور الكيخيا است كه زماني مسووليت وزارت خارجه ليبي را بر عهده داشت، در سال 86 از ليبي فرار ميكند و در لندن مصاحبهيي انجام ميدهد و ميگويد كه امام زنده و در زندان است. به هر حال اين فرد در نظام حكومتي ليبي سمتي داشته است.
هر چند كه نميتوان گفت اظهارات او نيز صد درصد صحيح و قابل اعتماد است. اما به هر حال اطلاعاتي است كه از ليبي آمده است. يا زندانيهايي كه در سال 2000 از زندانهاي ليبي آزاد شدند آنها هم 18 تا 20 سال در زندانهاي ليبي بودند و قذافي هميشه تاكيد ميكرد اين افراد نزد من نيستند. اينها هم روايتهايي نقل كردهاند كه امام را در زندان مشاهده كردهاند. از اين قبيل اطلاعات زياد است كه البته نميتوان به صحت و سقم تمام آنها صددرصد اعتقاد داشت اما در هر صورت ميتوان با كنار هم قرار دادن برخي از آنها به اخبار موثقي رسيد. بر همين اساس معتقدم فردي كه ميگويد ايشان شهيد شدهاند بايد دليل ارايه دهد.
اين معروف است كه ميگويند اگر فردي در همان لحظات نخست دستگيري در دستگاههاي اطلاعاتي كشته نشود بعيد است كه بعدها بخواهند كاري با او داشته باشند. تمام دلايل شرعي، عرفي و عقلي ثابت ميكند كه امام زنده است. دلايلي كه حاكي از زنده بودن امام است بسيار محكمتر و مستندتر از دلايل عكس است. هر فردي كه در اين مدت گفته است كه ايشان شهيد شدهاند به نقل از منابع مختلف بوده است و نه اينكه اطلاع موثقي باشد. اين آقاي هوني هم سه سال پيش از سفر امام به ليبي از اين كشور خارج شده بود بنابراين بايد سوال كرد كه اطلاعات خود را از كجا آورده است؟
دليل اين دروغ پراكنيها چه ميتواند باشد؟
ممكن است ترس از احكام دادگاه لبنان داشته باشند و بخواهند ديگران را از اتهام تبرئه كنند.
اگر آقاي هوني آن زمان در ليبي نبوده باشد كه اتهامي متوجه او نيست؟
به هر حال دلايل و اهدافي دارند يا شايد ماموريت براي تبرئه افراد ديگر در ميان باشد.
علاوه بر دولتها آيا خانواده امام نيز پيگيريهايي درباره وضع ايشان داشتهاند؟
پيگيري پرونده به صورت يك كتاب تنظيم شده است. در روزهاي نخستين كه اين اتفاق رخ داد چند روزي بيخبري داشتيم و از وضع ايشان اطلاعي در دست نبود. مسوولان ليبي مدعي بودند كه اين افراد با پرواز هواپيمايي ايتاليا به اين كشور سفر كردهاند و پاسپورتها و لباسها نيز در يكي از هتلهاي اين كشور پيدا شد. چون ايتاليا هم درگير اين پرونده شد، پس از تحقيقات مفصل و صحبت با كادر پرواز، كارمندان فرودگاه و افرادي كه در پرواز موردنظر حضور داشتند مشخص شد كه چنين اشخاصي به ايتاليا پرواز نكردهاند. افرادي هم كه در بخش پذيرش هتل به نام امام و همراه ايشان مشخصات خود را درج كردهاند نام خودشان را اشتباه وارد كردهاند. از اين قبيل دلايل بسيار است.
در اين زمان بود كه هياتي از لبنان براي تحقيق از چند و چون اين ماجرا عازم ليبي و ايتاليا شد اما ليبي اجازه نداد كه آنها وارد اين كشور شوند و به ايتاليا رفتند و شواهد و مدارك موردنظر خود را جمعآوري كردند و سرانجام حكم دادگاه مبني بر اينكه امام و همراهانشان اصلا وارد ايتاليا نشدهاند، صادر شد. به فاصله كمي از صدور حكم، ليبي نام چند شاهد را مطرح كرد كه امام را به فرودگاه بردهاند و پروسه سفر ايشان به ايتاليا را فراهم آوردهاند كه دادگاه ايتاليا پس از شنيدن اظهارات اين افراد درخواست تحقيق مجدد را صادر كرد.
تقريبا يكسال بعد دادگاه ايتاليا حكم ديگري را صادر ميكند مبني بر اينكه به دليل اثبات دروغگويي شاهدان ليبيايي، امام از ليبي خارج نشده است. طبيعتا پس از آن پيگيريهاي ديگري هم در لبنان صورت گرفت. موضوع ربوده شدن امام تهديد عليه امنيت ملي لبنان قلمداد شد و بالاترين سطوح قضايي لبنان كه به آن المجلس العدلي ميگويند درگير اين پرونده شدند و آنها بررسيهاي خود را آغاز كردند. با توجه به شرايط نامساعد آن روزهاي لبنان اين پرونده بسيار كند پيش رفت تا اينكه پس از بازگشت آرامش به لبنان پرونده مجددا فعال شد. سرانجام در آگوست سال 2008 دادخواست قاضي ارايه شد كه در آن خواستار اعدام قذافي و شش نفر از نزديكان وي شده بود.
درخواست اعدام از آن جهت ارايه شده بود كه براساس قوانين لبنان افرادي كه امنيت ملي اين كشور را به خطر مياندازند با حكم اعدام مواجه ميشوند. پس از آن هم در زمانهاي مختلف، زماني براي متهمان در نظر گرفته شد كه از حضور در جلسات دادگاه سر باز زدند و در حال حاضر نيز عملا دادگاه علني در حال شروع شدن است اما به دليل بازنشستگي رييس مجلس عدلي اين كشور كه مسوول رسيدگي به پرونده امام است و تاخير در تشكيل دولت لبنان كه مسوول تعيين رييس جديد اين مجلس است، موضوع اندكي با تاخير صورت ميگيرد.
با توجه به اوضاع و احوال ليبي امكان محاكمه قذافي به دليل اثبات مجرميتش در پرونده امام وجود دارد؟
الان افراد بسياري درگير اين پرونده هستند.
علاوه بر دولت لبنان، خانواده امام هم تصميمي براي پيگيري اين پرونده از مجاري موردنظر خود دارند؟
بله. بيشتر وكلاي پرونده امام وكلاي بينالمللي هستند كه بهترين راهكار را ارايه خواهند كرد و ما نيز از آنها پشتيباني خواهيم كرد.
آيا دولت ايران هم همسان دولت لبنان اقدامي را براي آگاهي از سرنوشت امام انجام داده است؟
ما معتقديم كه دولت ايران كارهاي بسياري ميتوانست انجام دهد كه انجام نشد.
اما ايران رابطه خوبي با ليبي داشت؟
بله، صحيح است. ما هميشه احساس ميكرديم موانعي براي رسيدگي ايران به پرونده امام وجود دارد.
33 سال از ربوده شدن امام سپري شده است و همه هم ابراز علاقهمندي ميكنند اما نتيجهيي حاصل نشده است.
فكر ميكنيد اين موانع به دليل روابط نزديك ايران و ليبي بوده است؟
به هر حال در اين 33 سال بايد كاري صورت ميگرفت. وزير امورخارجه سابق دولت دهم سفري به ليبي داشت. زماني كه از اطرافيان او در اين سفر پرسيده شد كه آيا به موضوع ربوده شدن امام در ليبي پرداخته شد ميگفتند كه مسوولان نميخواهند روابط خوب دو كشور درگير پرونده امام شود. هميشه ميگفتند ما اين پرونده را پيگيري ميكنيم و روابط?مان با ليبي هم برقرار است اما زمان نشان داد كه رابطه با ليبي برقرار بود اما قضيه امام موسي صدر و دو همراه ايشان پيگيري نشد. البته هميشه ابراز علاقهمندي ميكردند و تاكيد داشتند كه موضوع را پيگيري ميكنيم اما در عمل اينطور نشد.
فكر ميكنيد ايران بايد چه كارهايي انجام ميداد؟ آيا بايد همان اقدامات دولت لبنان را تكرار ميكرد؟
شايد نيازي به موازيكاري نبود. به هر حال دادگاه لبنان تنها امكاني بود كه خانواده ميتوانست پيگيري كند. ما ميتوانستيم با اعمال فشار سياسي قذافي را وادار به پاسخگويي كنيم. بايد دولتي مانند دولت ايران اين اقدام را انجام ميداد. دولت كوچك لبنان در حد بضاعت خود كارهايي را انجام داد. اما طبيعتا انتظاري كه از دولت ايران وجود داشت بسيار زياد است. قذافي زماني قدرت چنداني در جهان نداشت و ايران ميتوانست در آن دوره از او بخواهد پاسخگو باشد اما به دليل آنكه اين موضوع هيچگاه دغدغه مسوولان ايراني نبود اقدامي نيز براي انجام آن صورت نگرفت.
اما مقامات كشورمان تاكيد ميكنند كه ما وضع شهروندان ايراني كه در زندانهاي ساير كشورها هستند را بشدت پيگيري ميكنيم. آيا امام صدر ايراني نبود؟
هنوز شناسنامه ايراني بودن امام موجود است. تمام خانواده ايشان ايراني هستند و به اين موضوع هم افتخار ميكنند. ما هميشه گفتهايم كه امام يك شهروند ايراني است و وظيفه دولتمردان است كه مساله ايشان را پيگيري كنند. زماني كه ما ادعا ميكنيم مسائل جهان اسلام براي ما اهميت دارد بايد به دغدغه مسلمانان شيعه كشورهاي مختلف توجه و مساله امام را پيگيري كنيم.
كدام دولتهاي ايران پيگير موضوع امام بوده اند؟ به خاطر دارم كه در دولت اصلاحات هياتي مامور پيگيري وضع ايشان شده بود.
اوائل انقلاب دولت مهندس بازرگان و وزارت خارجه دكتر يزدي پيگيريهايي انجام دادند كه البته با حمايت امام بود كه فرموده بودند تا قضيه امام صدر حل نشود من قذافي را به حضور نميپذيرم. در زمان جنگ هم با اين بهانه كه ما از ليبي اسلحه گرفته?ايم اين موضوع فراموش شد تا زمان دولت آقاي خاتمي هياتي تشكيل شد و كارهايي انجام شد كه متاسفانه به نتيجه نرسيد.
چرا به نتيجه نرسيد؟
ليبي بازيگري ميكرد و حرفهاي ضد و نقيضي ميزد. در همان دوره قذافي در يكي از سخنرانيهاي سال 2002 خود اعتراف كرد كه امام از رهبران مقاومت است كه به ليبي آمد و با توطئهيي ربوده شد. چند سال پيش از آن گفته بود امام نماينده ساواك است و با شاه ايران ارتباط داشته است. حال چرا تا اين اندازه مشتاق اطلاع از وضع او هستيد. قذافي به لبنانيها ميگفت اين فرد ايراني است به چه دليل ميخواهيد موضوع او را پيگيري كنيد و به ايرانيها تاكيد ميكرد كه امام لبناني است از پيگيري وضع او منصرف شويد.
پس اعتراف كرده بود كه در ليبي ربوده شده است؟
بله، اعتراف كرده بود.
در نتايج سفر كميته پيگيري وضع امام صدر آمده است كه مسوولان ليبيايي محل دفن امام را به آنها نشان داده اند؟
اين موضوع مطرح بوده است اما به اعتقاد خانواده امام آنها به دنبال طرح يك سناريو بودند. ما تجربه وزير نفت جمهوري اسلامي ايران آقاي تندگويان را داشتيم. ايشان زنده بودند تا زماني كه ايران شهادت او را پذيرفت و درخواست استرداد جسد آقاي تندگويان را مطرح كرد كه در اين زمان او را كشتند.
حال سوال اينجاست كه شما (مسوولان ايراني) كه تجربه اين موضوع را داريد چرا مجددا تجربه شكست خورده خود را براي امام نيز تكرار ميكنيد. اين عملا يك دام است.
فكر ميكنيد با اوضاع فعلي ليبي امكان بررسي وضع امام وجود داشته باشد؟ مسوولان ميگويند كه پيش از آشفتگي اوضاع اين كشور اقداماتي را انجام داده بودند اما در حال حاضر امكان ادامه كار وجود ندارد؟
شرايط حال حاضر ليبي استثنايي است. البته ممكن است از جهاتي آسان باشد اما سختيهايي نيز دارد.
برگرديم به موضوع جلسات دادگاه. آيا حكمي كه براي اعدام قذافي صادر شده قطعي است؟
بله، قطعي است.
با توجه به توافقنامههاي امنيتي ميان كشورها آيا وكلاي پرونده امام كه از سوي دولت لبنان مامور رسيدگي به اين موضوع شدهاند، ميتوانند خواستار استرداد قذافي از اعضاي ناتو پس از دستگيري او باشند؟
شرايط حساسي وجود دارد و نميتوان درباره اين موضوع نظر قاطعي ارايه كرد.
در خبرها آمده بود كه ايشان در يكي از منازل مسكوني اطراف طرابلس مشاهده شده اند؟
اين موضوعي بود كه عنوان شده بود. براساس اين خبر ايشان در دو سال نخست يعني تا سال 59 در يكي از قصرهاي قذافي زنداني بوده است.
بعد از آن چطور؟
بعد از آن جابهجاييهايي صورت گرفته است. ما هميشه اخباري داشتيم كه از زندانها و مناطق مختلف ارايه ميشد.
دولت لبنان نميخواهد در پرونده امام صدر عليه ليبي در دادگاه بينالمللي اعلام جرم كند؟
در دادگاه هاي بينالمللي اوضاع اندكي متفاوت است. هميشه به ما گفته ميشد كه چرا خانواده امام به سازمان ملل شكايت نميكند. تا سال گذشته قذافي قدرتي به مراتب بيش از ما در اين سازمان داشت و امكان پيگيري ما وجود نداشت.
دليل اصلي اتفاقي كه براي امام افتاد را به چه صورت ارزيابي ميكنيد؟
تاثيرگذاري شخصيت امام يكي از اين دلايل بود. جنگي كه سالها لبنان را درگير خود كرده بود جنگ لبنانيها نبود و توطئه ديگران بود. امام سالها تلاش كردند تا طرفين درگير را متوجه اين موضوع كنند. درباره مساله فلسطين نيز امام كارهايي را انجام داد و هميشه تاكيد ميكردند كه فلسطينيها بايد امكان بازگشت به كشور خود را داشته باشند كه در رابطه با تمام اين موارد اظهارات ايشان از بازخورد خوبي برخوردار بود.
اوضاع را چطور ميبينيد؟ گمان ميكنيد در آينده نزديك شاهد خبرهاي خوبي از امام باشيم؟
ما اميدواري بسياري داريم و به صورت لحظه به لحظه اخبار را پيگيري ميكنيم تا انشاءالله بزودي ايشان را ببينيم.
با اين اوصاف مطمئن به زنده بودن ايشان هستيد؟
ما مطمئن هستيم و هيچ دليلي غير از آن نداريم.