منصور ارباب سیار؛ تاجر مشروب خوار یا طراح توطئه

فرارو- كساني كه «منصور "جك" ارباب سير» را به خوبي مي شناسند مي گويند اين ايراني اهل تكزاس و متهم به توطئه براي قتل سفير سعودي در واشنگتن يك مشروب خوار و تاجر بي هدفي است كه خصوصيات او با چهره يك كارگزار زيرك جور در نمي آيد و مي گويند از اتهامات وارده بر او دچار حيرت شده اند. 

به گزارش سرویس بین الملل فرارو، روزنامه «استار» چاپ مالزي در گزارشی ویژه ابعاد تازه ای از زندگی متهم سناریوی امریکایی ترور سفیر عربستان را منتشر کرد.

این روزنامه به نقل از گزارش روز شنبه رويترز از «كورپوس كريستي» واقع در تكزاس از «ميچل هامائويي» نوشت: يكي از دوستان ارباب سير و صاحب بازارچه مديترانه اي كورپوس كريستي مي گويد وي بيشتر اوقات به بازارچه او رفت و آمد مي كرد و او مثل آدم هاي گيج بود و گويي كه هميشه همه از او مي پرسيدند كه "چي شده جك؟" 

دوستان ارباب سير او را يك آدم غير مسئول و در عين حال خوش نيت توصيف مي كنند كه حاضر بود به هر كس كه از او درخواست مي كرد پول بدهد و در عين حال وقتي طلبكاران سر مي رسيدند خودش را در خانه اش زنداني مي كرد. 

آنها مي گويند كه وي اهل حرف زدن بود و به هيچ وجه مرموز نبود. خيلي وقت ها پروژه اي را شروع مي كرد ولي ادامه نمي داد، تحصيل در دانشگاه تكزاس را نيمه كاره ول كرد و يك بنگاه معاملات اتومبيل هاي دست دوم به راه انداخت بعد يك رستوران يوناني باز كرد و همين طور كارهاي ديگري هم شروع كرد كه يا ورشكسته مي شد و يا آنها را مي فروخت. 

دوستانش او را جك صدا مي كردند زيرا هميشه گردن بندي كه مارك ويسكي «جك داني يل» به آن آويزان بود به گردن داشت. 

«تام حسيني» هم اتاقي سابق ارباب سير كه سي سال او را مي شناسد مي گويد: "اصلا امكان ندارد كه اين شخص، چنين توطئه اي را طراحي كرده باشد. ايران 75 ميليون جمعيت دارد. آيا آنها نمي توانند فرد بهتري را براي طرح چنين توطئه اي پيدا كنند؟" ارباب سير سال گذشته از تكزاس به ايران باز گشت. 

اتهامات آمريكا عليه وي حاكي از آن است كه او از ماه مي گذشته چندين بار به مكزيك رفته و در آن جا سعي كرده يكي از افراد باند مواد مخدر مكزيكي را براي قتل سفير عربستان در ايالات متحده، عادل الجبير، استخدام كند. 

در ادامه اين اتهامات آمده است كه آن فرد، يكي از خبرچين هاي اداره مبارزه با مواد مخدر ايالات متحده از آب در مي آيد. ارباب سير در سپتامبر گذشته در حالي كه قصد سفر به ايران را داشته در فرودگاه بين المللي نيويورك دستگير شد. 

«ديويد تامشا» يكي ديگر از دوستان ارباب سير كه ده سال پيش بنگاه مشترك اتومبيل هاي دست دوم با وي داشت مي گويد او استعداد خريد عمده اتومبيل و انبار كردن آنها را در توقفگاه و فروش آنها به قيمت بالاتر را داشت ولي جزييات مربوط به خريد و فروش را فراموش مي كرد. اسناد مهم را كه براي فروش اتومبيل بود گم مي كرد و يا به مشتريان اطلاعات اشتباه در مورد اتومبيل ها مي داد. 

در آخر، تامشا وقتي كه شريكش سهم خود را از هزينه ها و ماليات پرداخت نكرد، نمايشگاه اتومبيل را به شخص ديگري اجاره داد. تامشا مي گويد "وقتي خودش را كنار كشيد، سعي كردم گيرش بيارم ولي او خودش را در آپارتمانش پنهان كرد. به در خانه اش رفتم. صدايش را از داخل خانه مي شنيدم ولي در را باز نمي كرد." با اين وجود تامشا هيچ دلخوري از ارباب سير ندارد و مي گويد "مردي دوست داشتني است. فقط اين كه ذهن تجارتي ندارد." 

«دان كيچ» صاحب نمايشگاه اتومبيل كيچ در كورپوس كريستي كه ارباب سير را به مدت 25 سال مي شناسد مي گويد كار كردن با او درد سر است. 

كيچ مي گويد "يك بار اتومبيلي را از من خريداري كرد و يك هفته طول كشيد تا پولش را از او گرفتم. بعد تقريبا يك سال گذشت ولي آن اتومبيل همچنان در نمايشگاه من مانده بود." 

كيچ همچنين مي گويد كه ارباب سير فردي دوست داشتني و اهل حرف بود و به هيچ وجه اهل كارهاي سري نبود. قطعا اهل دوستي بود و دوست داشت حرف بزند و بيشتر از ديگران حرف مي زد. 

تامشا مي گويد: "او اهل سر نگاه داشتن نبود. اگر چيزي از او مي پرسيدي، برايت تعريف مي كرد." 

پرونده هايي كه در رابطه با وي وجود دارد نشان مي دهد كه او شخصي نامرتب بوده و به عنوان مثال به خاطر سرپيچي هاي جزيي از قوانين مانند رانندگي بدون داشتن گواهينامه رانندگي، بازداشت شده است. 

او از همسر دوم خود كه در «راوند راك» تكزاس با پسر 22 ساله شان زندگي مي كند، جدا شده است. 

پرونده هاي موجود نشان مي دهند كه منصرر ارباب سير در سال 1994 خانه اي را در كورپوس كريستي خريداري كرده ولي در سال گذشته توسط بانك به حراج گذاشته شده است. 

به گفته حسيني، ارباب سير يك سال پيش به ايران باز گشته است. حسيني مي گويد "خسته شده بود، نه شغلي داشت و نه كاري. رابطه خوبي هم با همسرش نداشت." آخرين بار او را در آگوست گذشته ديد و هيچ نشانه اي از اين كه در ارتباط با توطئه قتل باشد يا رفتار عجيبي داشته باشد در او ديده نمي شد." 

حسيني مي گويد "هنوز فكر مي كنم كه خواب مي بينم. چنين چيزي اصلا امكان ندارد."